درگیری میان ایران و پاکستان دوباره شروع خواهد شد؟
هر دو کشور مدت هاست از وجود گروههای تروریستی در دو سوی مرز آگاهند، اما بیش از آنکه با هم همکاری کنند به یکدیگر اتهام وارد میکنند.
نشریه ژاپنی «دیپلمات» نوشت: روز دوشنبه ۲۶ آگوست ارتش آزادی بخش بلوچستان که یک سازمان تروریستی جدایی طلب است مجموعه حملاتی را در استان بلوچستان پاکستان انجام داد و بیش از ۷۰ شهروند و پرسنل نظامی این کشور را به قتل رساند. چنین حملاتی در پی اعتراضات چند هفته اخیر در این استان صورت گرفته است. این حملات به خودی خود نشان دهنده سطح جدیدی از اقدامات ارتش آزادی بخش بلوچستان نه تنها از نظر هماهنگی بلکه از جهت هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی نظیر خطوط راه آهن منتهی به کویته است. این اقدامات همچنین حکایت از تداوم پایبندی این سازمان به اقدامات آشوبگرانه در جنوب غرب پاکستان دارد.
در ادامه این مطلب آمده: اگر این حملات در خلاء تحلیل شود ممکن است به عنوان یک چالش امنیتی داخلی برای پاکستان تلقی شود و منشاء بی ثباتی در محیط امنیتی منطقهای این کشور به حساب نیایند. اما حملههای اخیر بخشی از یک سلسله اقدامات گسترده در هر دو سوی مرز ایران و پاکستان است.
سال گذشته چند حمله توسط تروریستهای فعال در داخل ایران انجام گرفت. در پاسخ به این حملات، ارتش ایران در ماه جولای حملات مرگباری را به خاک پاکستان انجام داد و شورشیانی را که در مرز دو کشور در تردد بودند هدف قرار داد. پاکستان نیز در اقدامی تلافی جویانه مقرهای سازمان آزادی بخش بلوچستان در داخل ایران را هدف حمله قرار داد. هرچند هر دو کشور روابط دیپلماتیک خود را بعد از این حملات از سر گرفته و توافق نمودند که اقدامات خود در زمینه مبارزه با تروریزم هماهنگ کنند، اما این اتفاقات نشان دهنده حساسیت دو کشور نسبت به شکل گیری این برداشت بود که تروریستهایی که در داخل مرزهای یک کشور حملاتی را انجام میدهند ممکن است در داخل مرزهای کشور همسایه نیز دست به عملیات بزنند. این حملات متقابل همچنین تمایل طرفین برای استفاده از زور به صورت یکجانبه برای برطرف ساختن هر گونه تهدیدی را نشان داد.
در این چهارچوب است که میتوان میتوان پیامدهای بسیار شدیدتری برای حملات ۲۶ آگوست قائل بود؛ از جمله افزایش سوء ظن طرف پاکستانی به اینکه طرف ایرانی ممکن است تمام تلاش خود را برای تعقیب تروریستهای ارتش آزادی بخش بلوچستان در داخل مرزهای خود انجام نداده باشد. در هفتههای منتهی به حملات روز دوشنبه، چند حادثه رخ داد که نشان میدهد شورشیان در هر دو سوی مرز در حال فعالیت بوده اند.
برای مثال در روز ۱۹ جولای، وحید کمبر، یکی از رهبران ارشد جبهه آزادی بخش بلوچستان توسط نیروهای امنیتی پاکستان بازداشت شد. پس از این دستگیری این گمانه زنی به طور گسترده مطرح شد که این دستگیری میتوانست در خاک ایران انجام بگیرد و این نشان میدهد که پیکارجویان بلوچ به راحتی میتوانسته اند از مرز عبور کرده و در داخل ایران فعالیت نمایند. به علاوه، دستگیری این شخص توسط نیروهای پاکستانی (به جای نیروهای ایرانی) نشان دهنده بی اعتمادی اسلام آباد نسبت به همکاری ایران در زمینه مقابله با تروریزم است.
حادثه دیگری که حکایت از خارجی بودن منشاء اقدامات تروریستی داشت، حادثه ۱۶ آگوست در کویته بود. ۵ جنازه که شلیک با گلوله کشته شده و از تیرهای برق آویزان شده بودند. این جنازهها که متعلق به اتباع افغانیای بود که تنها ۲۰ روز پیش در یک ویدئوی مربوط به گروگان گیری گروه تروریستی جیش العدل (شناختهترین گروه شورشی بلوچ در ایران) مشاهده شده بودند. جیش العدل تلاش دارد با چنین اقداماتی این پیام را ارسال کند که ما قادر به فعالیت در تمام نقاط بلوچستان هستیم و نیروهای امنیتی پاکستان نمیتوانند کاری برای متوقف کردن ما انجام دهند.
با توجه به این حوادث، برای هر یک از طرفین دشوار خواهد بود که استدلال کنند گروههای جدایی طلب بلوچ کشور آنها در خاک طرف مقابل فعالیت نمیکرده است. همچنین هیچ کدام از طرفین نمیتواند استدلال کند که همتای آنها فعالیتهای ضدتروریستی موفقی را علیه این گروهها در داخل مرزهای خود به انجام رسانده است.
برخی ممکن است این نظر را مطرح سازند که چنین ارتباطات تروریستیای در دو سوی مرز لزوما به معنای افزایش تنشها بین ایران و پاکستان نیست. کما اینکه در گذشته نیز گروههای تروریستی در دو سوی مرز فعالیتهای مشابهی را انجام داده اند. به علاوه، به نظر میرسد که توافق طرفین بر سر مقابله با تروریزم در اوایل امسال حاکی از درک میزان اهمیت همکاری در این زمینه برای دو کشور است.
اما تاریخچه اقدامات شرورانه در دو سوی مرز نشان میدهد که این تعهدات لزوما به معنای دستیابی به یک موفقیت پایدار نیست. هر دو کشور مدت هاست از وجود گروههای تروریستی در دو سوی مرز آگاهند، اما بیش از آنکه با هم همکاری کنند به یکدیگر اتهام وارد میکنند.
مقامهای دفاعی پاکستان پس از حملات اخیر انگشت اتهام را به سمت «آژانسهای اطلاعاتی متخاصم» نشانه رفته اند که تلاش دارند زیرساختهای استان بلوچستان را که با محوریت بندر گوادر و کوریدور اقتصادی چین و پاکستان توسعه یافته اند تضعیف نمایند. این سوءظن که گروههای شورشی در حال هدف قرار دادن زیر ساختهای کوریدور اقتصادی چین و پاکستان هستند در روز ۲۷ آگوست از سوی شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان نیز تکرار شد.
هرچند چنین اظهاراتی لزوما به معنای متهم ساختن ایران نیست، اما حاکی از آن است که پاکستان معتقد است: ۱-بازیگران بین المللی تا حدودی مسئول این حمله هستند و ۲-چنین بازیگرانی مخالف موفقیت کوریدور اقتصادی چین و پاکستان هستند.
در این ارتباط نحوه ارتباط دادن ایران به این حوادث از سوی دستگاههای امنیتی پاکستان چه از نظر کوتاهی در اقدامات مقابله با تروریزم و چه از نظر حمایت مستقیم از گروه ارتش آزادی بخش بلوچستان روشن به نظر میرسد. ایران چند دهه است که در حال توسعه بندر رقیب گوادر، یعنی چابهار است و چندین موافقتنامه در این زمینه با هند، رقیب و دشمن پاکستان امضا نموده است.
این بدان معنا نیست که ایران واقعا در حملات ۲۶ آگوست نقش داشته است. بلکه صرفا تاکیدی بر این مسئله است که اگر پاکستان به دنبال یک بازیگر خارجی به عنوان مقصر بگردد، ایران از انگیزه کافی و ابزار لازم برخوردار است تا حداقل بر اساس اطلاعاتی که حکایت از یک حمله قریب الوقوع در پاکستان داشته عمل ننموده باشد. این مسئله در کنار تاریخچه طولانی بی اعتمادی دو کشور در مقابله مشترک با اقدامات شورشیان در دو سوی مرز، تمایل دو طرف برای استفاده از زور علیه یکدیگر و افزایش اخیر فعالیتهای تروریستی قبل از حمله ۲۶ آگوست همگی میتواند زنگ هشدار را به صدا در آورد.
نظرات