شاخص سهام به سطح ۲۵۷ هزار واحد رسید / قلهنوردی بورس از جبهه دوم؟
شاخص کل بورس تهران روز گذشته در حالی سقف تاریخی جدیدی را به ثبت رساند که مسیر متفاوتی را برای صعود برگزیده بود. برخلاف رویه یک سال اخیر مهمترین نمادهایی که راهگشای نماگر اصلی بازار به قله جدید بودند در دسته نمادهای کالایی نبوده و طی روزهای اخیر به کانون توجهات بورسی آمدهاند.
به گزارش تجارتنیوز ،شاخص کل بورس تهران روز گذشته در حالی سقف تاریخی جدیدی را به ثبت رساند که مسیر متفاوتی را برای صعود برگزیده بود. برخلاف رویه یک سال اخیر مهمترین نمادهایی که راهگشای نماگر اصلی بازار به قله جدید بودند در دسته نمادهای کالایی نبوده و طی روزهای اخیر به کانون توجهات بورسی آمدهاند.
این تغییر زاویه در نگرش بازیگران سهام حاکی از آن است که معیارهای ارزندگی سهام بزرگ تا حدودی متحول شده و ملاک ارزندگی به پشتوانه سودآوری به کناره رفته است. طی یک سال گذشته نمادهای کالایی به پشتوانه رشد نرخ دلار بیشترین تاثیر مثبت را بر شاخص کل بورس تهران داشتند. این نمادها با رشدهای محسوس سودآوری خود در دورههای مالی متوالی نقش مهمی در ارتقای ارزش بازار ایفا کردند. در شرایط کنونی گرچه همچنان انتظار برای درخشش سودآوری با توجه به قیمتهای کنونی سهام وجود دارد با این حال هراس از رویه قیمتی کالاها در بازار جهانی مانع از حرکت نقدینگی حتی در سطوح پایین قیمتی این نمادها شده است.
طی هفتههای اخیر با درجا زدن بزرگان سهام (کالاییها) حرکت نقدینگی به سمت کوچکترها به بهانههای مختلف را شاهد بودیم. در حالیکه کالاییها میلی برای صعود از خود نشان نمیدهند سایر معاملهگران نیز درصدد برآمدهاند تا از سایر بهانههای موجود در داغ کردن قیمت سهام بهره ببرند. رشد روزهای اخیر شاخص کل بورس تهران بیش از آنکه با منطق سودآوری همراه باشد با بهانه ارزش دارایی شرکتها رقم خورده است. به این ترتیب اخبار از تجدید ارزیابی داراییها یا عدم واکنش سهام یک شرکت به رشد نرخ دلار و همچنین میزان داراییها در ترازنامه شرکتها از مواردی هستند که رشد قیمتی سهام این نمادها و به دنبال آن شاخص کل بورس را به دنبال داشته است.
ترس از رکود و رخوت سهام کالایی
سهام کامودیتیمحور بورس تهران طی هفتههای اخیر تنها نظارهگر روند بازارهای جهانی بودهاند. پیشخور شدن ریسک قیمتها در بازارهای مرجع سبب شده است تا افت شدید بهصورت یکبهیک در نمادهای مرتبط بورسی بازتاب پیدا نکند. عمده نمادهای بزرگ کالایی واکنش بهصورتهای مالی فصل بهار و گزارشهای عملکرد ماهانه را به تعویق انداختند و این حرکت ناهماهنگ اکنون سپری محافظتی در رابطه با قیمت این دسته از سهام ایجاد کرده است.
با وجود این به نظر میرسد سوخت گروههای بزرگ بورسی که پیش از این و بهصورت سنتی پیشران اصلی شاخص در مسیر مرزشکنیهای جدید بودند در بازه پیش رو به انتها برسد و عملا این نمادها را به حاشیه دادوستدهای بازار بکشاند. نکته آنجاست که در رابطه با بسیاری از این نمادها میتوان حتی اینگونه عنوان کرد که سطوح فعلی قیمتهای جهانی موید جذابیت قیمتی آنهاست. در مقابل نمیتوان انکار کرد شعلههای جنگ تجاری در این مقطع از زمان به حدی بالا گرفته است که خوشبینی در رابطه با روند آتی بازارها را میتوان تا حدودی دور از واقعبینی توصیف کرد.
پس از گذشت بیش از یک سال از آغاز جنگ تجاری به نظر میرسد مذاکرات و تعاملات صورت گرفته نه تنها سازندهتر نبوده است، بلکه دامنه این تنشها از صرف مساله تجارت به حوزههای ارزی و سیاسی نیز کشیده شده است. در این شرایط بسیاری از نشانهها زنگ هشدار را در رابطه با احتمال وقوع یک رکود بزرگ در اقتصاد جهانی به صدا در آوردهاند؛ نشانههایی که به سادگی نمیتوان از کنار آنها گذر کرد.
این مساله سبب میشود تا بهرغم ارزندگی بسیاری از سهام کالایی با متغیرهای فعلی نتوان انگیزه کافی برای تقاضای پررنگ در این دسته از سهام را جستوجو کرد. البته همچنان میزان عدم قطعیتها به حدی بالا است که نمیتوان اظهارنظر قاطعی در این خصوص داشت. در شرایطی که تردید در سهام کالایی به دنبال هراس از رویه قیمتی آتی بازار جهانی وجود دارد اگر رخدادی خلاف انتظار، مانند رشد دوباره قیمت کالاها رخ دهد واکنش مثبت سهام کالایی جالب توجه خواهد بود. در این میان باید بر سپر محافظتی (پیشخور شدن بسیاری از بدبینیها) پیرامون سهام کالایی تاکید کرد.
بازنگری در داراییهای بزرگ
همانگونه که عنوان شد معیار سودآوری در روند قیمتی نمادهای بزرگ بورسی تا حدود زیادی به حاشیه رانده شده تا روند متغیرهای کلانتری همچون بازارهای جهانی سمتوسوی مشخصتری بگیرد. در رابطه با اکثر گروههای کوچک بازار نیز میتوان سبقت قیمتها از رشد سودآوری را تشخیص داد. این در حالی است که همچنان حجم نقدینگی پرعطش در فضای معاملات سهام چشمگیر است و مقصد جذاب دیگری را برای سرمایهگذاری تشخیص نمیدهد.
ارزش معاملات خرد بورسی طی جلسه روز گذشته در حدود ۹۷۰ میلیارد تومان بود که این دادوستدها با خالص تغییر مالکیت ۶۳ میلیارد تومانی به سمت سهامداران حقیقی همراه بود. در این شرایط بار دیگر توجه فعالان سهام به توصیفهای کیفی از ارزندگی شرکتها معطوف شده و بحث داراییهای این بنگاهها نشانه گرفته شده است. بعد از فراگیر شدن رخوت در نمادهای کالایی جو عمومی سهام، شرکتهای بزرگتری را جستوجو میکند تا بتواند بر بهروزرسانی ارزش داراییهای آن متمرکز شود.
در همین راستا در رابطه با توجیه رشد قیمتی نمادهایی همچون «همراه» و «اخابر» بر داراییهای ثابت تاکید میشود و در روند قیمتی نمادی همچون «حکشتی» بیش از تمرکز بر میزان سودآوری به ارزش بازار دلاری این شرکت رجوع میشود. همچنان معافیت مالیاتی افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی شرکت با ابهام نسبی همراه است. اما کاستی سوژه سبب شده تا شرکتهایی که از تمایل برای بهروزرسانی ارزش داراییها سخن به میان آوردهاند در این مقطع از دادوستدها به شدت مورد توجه قرار گیرند.
با نگاهی جزئیتر به روند دادوستدها مشخص میشود دو دسته از نمادها در روزهای اخیر مورد توجه اهالی بازار سهام هستند و این رویه در گروههای کوچک و بزرگ بازار قابل رصد است. دسته اول را گروههایی تشکیل میدهند که روند سودآوری آنها همزمان با جهش تورمی رشد نکرده و از منظر صعود قیمتی سهم از دیگر گروههای بازار فاصله دارند و دسته دوم همانگونه که مورد اشاره قرار گرفت نمادهایی هستند که انتظار قطعی برای افزایش سرمایه آنها از محل تجدید ارزیابی داراییها وجود دارد یا دستکم از پتانسیلها و تمایل مدیران شرکت برای افزایش سرمایه رونمایی شده است.
ارزش سهام پس از تجدید ارزیابی کل بورس
همانطور که در بالا اشاره شد یکی از مواردی که بهعنوان معیاری برای ارزندگی سهام میان معاملهگران بورسی مطرح است افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی است. این موضوع بهانهای تازه برای بورسبازان نیست و چندین سال است که شاهد داغ شدن سهام از این محل هستیم. فارغ از اینکه این افزایش سرمایه اثر بنیادی مثبتی بر سودآوری شرکتها به دنبال ندارد نکته جالب توجه اینکه اگر کل بورس تهران «تجدید ارزیابی داراییها» را در دستور کار قرار دهند سرنوشت بازار چه خواهد شد.
در این خصوص اگر موج تجدید ارزیابی دارایی برای کل بازار رخ دهد و همه نمادها از این محل به افزایش سرمایه بپردازند نیاز به توضیح ندارد که موجی از افزایش سرمایه چندصد درصدی کل بازار را میپیماید. به لطف موجهای تورمی سهمگین که اقتصاد کشور را با مشکلات شدیدی همراه کرده است بسیاری از شرکتها توانایی افزایش سرمایه سنگین را دارند.
حال این سوال مطرح میشود که با نرخ پایین بازدهی دارایی شرکتهای مختلف (به دنبال افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها) آیا واقعا سهام مستحق چنین رشدی است. این موضوع از جنبههای مختلف قابل بحث است اما این سوال مطرح میشود که بهصورت مشخص با داغ شدن اینچنینی قیمتها با چنین بهانهای و وضعیت نرخ سود در بازار بدون ریسک، معیار سنجش بازدهی در بازارهای پول و سهام چه خواهد بود؟ به نظر میرسد باید توجه بیشتری به واقعیتهای اقتصادی داشت. اینکه ارزش شرکتی دهها برابر کل سود شرکت باشد آیا با وضعیت اقتصاد کشور ارزش سرمایهگذاری خواهد داشت یا خیر؟
منبع: دنیای اقتصاد
نظرات