سفره بازار سهام برا ی همه سرمایهداران غذا ندارد
یک کارشناس بازار سرمایه با برشمردن دلایل منافع خالی در بازار سهام اشاره می کند که سیاست های دولت و بانک مرکزی در این مساله بی تقصیر نیستند .
حسن کاظمی کارشناس بازار سرمایه در یادداشتی دلیل بی رمقی بازار سهام را این گونه نوشته است :
پرده ی اول
بورس و به طور خاص بازار سهام به دو دلیل در چهار سال گذشته از منافع خالی شده است و فعالان این بازار با یک سفره ای مواجه هستند که غذا برای همه وجود ندارد. دلیل اول سیاست های دولت بوده که در مجموع مخارج خودش را زیاد کرده و آنها را از جیب شرکت های بورسی و غیربورسی تامین کرده است. دلیل دوم سیاست های بانک مرکزی بوده که باعث شده پول و نقدینگی در اقتصاد و بازارها کم بشود. پس ما با یک سفره نسبتا خالی مواجه هستیم
پرده ی دوم
به دلیل رشد طلایی بازار سهام در سال های 97 تا 99، بسیاری از متخصصان حوزه مالی توانستند ثروت خوبی برای خودشان کنار بگذارند. برخی از آنها مهاجرت کرده و از کشور رفتند، برخی حجم کاری خودشان را کاهش دادند اما بسیاری نیز به دنبال راه اندازی نهاد مالی رفتند. از طرف دیگر سیاست گذار برای از بین بردن انحصار، اعطای مجوز را تقریبا راه تر کرده است که خود این حرکت خوب و قابل تقدیری است. سبدگردان های جدید با صندوق های تحت مدیریت جدید، صندوق های جدید ذیل سبدگردان های قدیمی تر و حتی کارگزاری های جدید چیزی بوده که پس از سال ها در این چند سال دیده ایم.
پرده ی سوم
جنگ سرمایه گذاری مستقیم و غیرمستقیم با ازدیاد نهادهای مالی و صندوق های سرمایه گذاری و در مقابل کسانی که به صورت شخصی و مستقیم در بورس سرمایه گذاری می کنند بالا گرفت. سیاستگذارها در همه جای دنیا سعی می کنند سرمایه گذاری غیرمستقیم در بورس و بازار سرمایه را تقویت کنند. دلیل آن مشخص است، نظارت راحتتر می شود و با این فلسفه که نهادهای مالی جمعی از متخصصان هستند، ناکارایی های بازار کم می شود. اما کسانی که سابقه طولانی در بورس دارند و طرفدار سرمایه گذاری مستقیم در بورس هستند چندان این روند را نمی پسند. حتی در آمریکا نیز موج ردیت در راستای همین دعوا و جنگ ایجاد شد.
پرده ی چهارم
نهادهای مالی مانند همه ی جوامع حرفه ای خالی از ایراد نیستند. برخی از این ایرادها ناشی از کمبود دانش و تخصص است و برخی دیگر نیز تخلف. نهاد ناظر وظیفه دارد هم سلامت حرفه ای را کنترل کند و هم سلامت رفتاری را. کسانی که در نهادهای مالی کار می کنند، می داند سازمان چه پوستی از سر نهادهای مالی در این راستا می کند.
پرده ی پنجم
در گذشته و قبل از سال 99 در بورس اصطلاحی داشتیم به نام شیپورچی. شیپورچی ها وظیفه داشتند سهامی که پروژه شده بود را در سرخط بازار نگه دارند و کاری کنند بسیاری از سرمایه گذاران عطش خرید این سهم ها را داشته باشند. آنها عادت داشتند سهمی را بخرند و با تهییج عمومی آن را صف خرید کنند و در نهایت نیز سهام را بر سر سرمایه گذاران خالی کرده و پروژه را پایان بخشند.
پرده ای آخر
نهادهای مالی خالی از ایراد نیستند و اتفاقا سازمان باید به آنها خصوصا در تخلفات گیر اساسی بدهد و جوری برخورد کند که کسی جرات تکرار نداشته باشد. اما اینکه می بینید هر تخلفی یا اشتباهی در هر نهاد مالی خیلی سریع به سرخط بورس تبدیل می شود، کار این شیپورچی ها است. آنها که الان نمی تواند بسیج عمومی برای صف خرید کردن نمادهای دلخواه خودشان ایجاد کنند، منافع خود را در خطر دیده اند و با هر نوآوری و ابزار جدید در بورس مخالفت می کنند. اما سفره از منافع خالی شده است و شیپورچی ها هم زمان باید روی منافع کمتر با رقبای جدیدتر بجنگند. هر خطا در هر نهاد مالی تبدیل به پیراهن عثمانی در دستان ایشان خواهد شد.
این نوشته به معنی توجیه خطا در نهادهای مالی نیست، اتفاقا ما در فردانامه تلاش کرده ایم تخلفاتی که می بینیم را به نهاد ناظر اطلاع دهیم و پیگیری کنیم. اما قشقرق و صدای شیپوری که می آید، برای خیر نیست
نظرات