بررسی ایندیپندنت از عوامل موثر در سقوط ریال
آیا ترامپ مقصر اصلی بحران ارزی در ایران است؟
بسیاری از جمله دونالد ترامپ، سیاست خارجی آمریکا و خروج از برجام را دلیل اصلی بحران ارزی کنونی در ایران میدانند. با این حال ایندیپندنت در گزارشی این ادعا را که علت اصلی آشفتگی اقتصادی فعلی در ایران، دونالد ترامپ است، یک سادهاندیشی میداند.
به گفته اقتصاددانان، از ابتدای سال جاری ریال ایران در برابر دلار آمریکا حدود 70 درصد از ارزش خود را از دست داده است. بسیاری از ناظران بحران ارزی در ایران را ناشی از تنشهای روبهرشد میان این کشور و ایالات متحده و خروج آمریکا از توافق هستهای که در سال 2015 میان ایران و پنج کشور دیگر بسته شد، میدانند. حتی حسن روحانی، زمانی که در جلسه پاسخگویی به مجلس حاضر شد، با مخالفان داخلی خود همسو شده و مشکلات اقتصادی ایران را بر گردن سیاست خارجی آمریکا انداخت.
به گزارش تجارتنیوز به نقل از ایندیپندنت، دونالد ترامپ حتی تا آنجا پیش رفته که ناآرامیهای اخیر در برخی شهرهای ایران را به سیاستهای خود مربوط میداند و معتقد است که رویکرد او و تحریمهای جدید فضا را بر جمهوری اسلامی ایران تنگ کرده است.
در این میان اما برخی نظرات کاملا متفاوتی دارند. عبدالناصر همتی که به تازگی از سوی رئیسجمهور ایران به عنوان رئیس کل بانک مرکزی این کشور منصوب شد، در همایش بانکداری اسلامی که در یکم سپتامبر (دهم شهریورماه) برگزار شد، اعلام کرد عرضه بیرویه پول، مهمترین دلیل سقوط ریال ایران بوده است.
به دنبال سقوط برخی بانکها و موسسات اعتباری در ایران، اعتماد به بخش بانکی کشور به شکل قابل توجهی کاهش یافته و افزایش نرخ بهره برای کنترل میزان نقدینگی، به گزینهای ناکارآمد و بیاثر تبدیل شده است.
مشاهدات درست همتی این روزها بحثیست که کمتر شنیده میشود. عرضه پول از زمان آغاز ریاستجمهوری حسن روحانی در سال 2013 تاکنون سه برابر شده و تا پایان ماه آگوست به رقم نجومی 16 کوادریلیون ریال (با 15 صفر) رسیده است. پس از انقلاب اسلامی، افزایش عرضه پول همواره راه حلی ارزان و کوتاهمدت برای حل مشکل بدهی داخلی و کمبود بودجه بوده و سیاستهای پولی نقش مهمی برای کنترل تورم داشتهاند. با این حال حدود دو سال است که به دنبال مشکلات برخی بانکها و موسسات اعتباری، اعتماد به بخش بانکی کشور به شکل قابل توجهی کاهش یافته و افزایش نرخ بهره برای کنترل میزان نقدینگی، به گزینهای ناکارآمد و بیاثر تبدیل شده است.
این مساله به خوبی توضیح میدهد که چرا هراس وحشتزدگی کنونی تنها به بازار ارز خارجی محدود نمیشود و به بازارهایی چون طلا و خودرو هم گسترش یافته است. این در حالی است که تاثیر تحریمهای آمریکا هنوز به خوبی حس نشده و دستکم در سه ماه اول شروع تحریمها، دولت -به عنوان تامینکننده اصلی ارز خارجی در اقتصاد بسته ایران- موفق شده به اندازه کافی ارز خارجی به بازار تزریق کند.
پس چه عاملی موجب شده ریال ایران تا این حد آسیبپذیر شود؟ نویسنده ایندیپندنت بر این باور است که بحران ارزی در بازارهای نوظهوری چون ترکیه و به دنبال آن کاهش ارزش لیر نقشی به مراتب بزرگتر و موثرتر در سقوط پول ایران داشته است.
عدم دسترسی مستقیم تهران به نظام مالی بینالمللی عامل دیگری است که این کشور را بیشتر به بانکهای کشورهایی چون ترکیه و بازیگران مالی آنها برای انجام معاملات متکی میکند.
ترکیه و سایر اقتصادهای نوظهور چون چین، هند و کره جنوبی مقصد اصلی کالاهای ایرانی هستند. نفت و گاز که 65 درصد از صادرات 92 میلیارد دلاری ایران در سال 2017 را تشکیل میدهد، عمدتا به این کشورها صادر میشود. از سوی دیگر، بیشتر پرداختها در معاملات ایران در آسیا از طریق پول ملی این کشورها انجام میشود. به این ترتیب، بازار فارکس ایران (ForEx) با ارزهای داخلی بازارهای نوظهور اشباع شده است. این مساله موجب شده بازار ارز خارجی ایران به هرگونه نوسان در اقتصادهای نوظهور، به ویژه کشورهایی که ایران در آنها حضور تجاری پررنگی دارد، حساس باشد.
بحران ترکیه و تضعیف ارزش لیر و دیگر ارزها نظیر روپیه هند، معاملات ارزی را به سوی ارزهای مهمتر و قویتری چون استرلینگ، یورو و دلار سوق داده و در نتیجه تقاضا برای آنها افزایش یافته است. به عقیده نویسنده، بررسی همبستگی واضحی که میان نوسانات نرخهای لیر و ریال در برابر دلار از اوایل سال 2018 به وجود آمده، تاییدی بر این ادعاست.
عامل دیگری که نباید آن را فراموش کرد، عدم دسترسی مستقیم تهران به نظام مالی بینالمللی است که این کشور را بیشتر به بانکهای کشورهایی چون ترکیه و بازیگران مالی این کشورها برای انجام معاملات متکی میکند و در نتیجه آسیبپذیری این کشور را در دوره بحران ارزی ترکیه افزایش میدهد.
با اضافه کردن بحران و رشد نقدینگی در بخش بانکی ایران، نسخه مشکلات اقتصاد ایران کامل میشود. بنابراین این ادعا که آشفتگی اقتصادی فعلی ایران، نام دونالد ترامپ را با خود یدک میکشد یک سادهاندیشی بیش نیست.
نویسنده در پایان نتیجه میگیرد: سیاستمداران هم در واشینگتن و هم در تهران برای دستیابی به منافع کوتاهمدت سیاسی خود به گزارههای غیرواقعی تکیه میکنند. از این رو شاهد همزمانی دو بحران در هر دو کشور هستیم. اول اقتصاد نابهسامان ایران و دیگری سیاست خارجی شتابزده و آشفته ایالات متحده آمریکا.
نظرات