فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۳۱۶۲۴۹

درس استرالیا برای اقتصاد جهان

درس استرالیا برای اقتصاد جهان

بزرگ‌ترین مشکل امریکا چیست؟ ژاپن؟ فرانسه؟ انگلستان؟ نظرات مختلفی وجود دارد اما بعضی از نگرانی‌ها بارها و بارها تکرار شده‌اند. رشد اندک و آهسته در درآمد متوسط که باعث ایجاد خشم در میان طبقه کارگر می‌شود.

مشکلات بودجه‌ای که بدهی‌های عمومی هنگفتی را تحمیل می‌کند، به‌دلیل رشد جمعیت طی سال‌های گذشته در حوزه خدمات درمانی و حقوق بازنشستگی، افزایش زیادی داشته است. همچنین مساله مهاجرت که منجر به واکنش‌های منفی شدیدی در سراسر امریکا و اروپا شده است. تمام این‌ها نشان می‌دهد که مساله اساسی در این اقتصادها، نداشتن هرگونه وفاق سیاسی برای حل این بحران‌های رو‌به‌رشد است.

به گزارش تجارت‌نیوز، افزایش درآمد، بدهی عمومی پایین، دولت رفاه مقرون به صرفه، نظام حمایتی مردمی از مهاجرت انبوه و توافق گسترده سیاسی برای تمام مسائل این چنینی، رؤیایی دور برای بیشتر کشورهای ثروتمند به حساب می‌آید.

بسیاری از سیاستمداران غربی می‌توانستند در رؤیاهایشان برای کشوری با تمام این ویژگی‌ها در کنار هم، خیال ببافند. اما خوشبختانه آنها دیگر نیازی به خیال‌پردازی ندارند، چرا که کشوری با این ویژگی‌ها روی کره زمین وجود دارد: استرالیا.

شاید این کشور به خاطر اینکه دور از تمام کشورهای دیگر است یا معمولا تنها به‌عنوان سرزمین و زیستگاه کانگوروها شناخته می‌شود، توجه کمی را به خود جلب کرده است.

اما اقتصاد استرالیا به شکل قابل اثباتی موفق‌ترین اقتصاد ثروتمند در جهان است. این کشور مدت 27 سال بدون هیچ بحران اقتصادی که رکوردی در میان کشورهای توسعه یافته محسوب می‌شود، به پیش رفته است. رشد تجمعی آن در طول این مدت سه برابر رشد اقتصادی آلمان و درآمد متوسط آن 4 برابر درآمد امریکا بوده است. بدهی‌های عمومی این کشور نیز 41 درصد نسبت به تولید ناخالص داخلی و کمتر از نصف بدهی عمومی انگلستان است.

استرالیا سرشار از منابع معدنی مانند سنگ آهن و گاز است و تقریبا به چین نزدیک است، یعنی کشوری که منابع این چنینی را می‌بلعد. بعد از آخرین بحران در سال 1991، دولت وقت سیستم بازنشستگی و خدمات درمانی را اصلاح و طبقه متوسط را مجبور به پرداخت پول بیشتری از جیب خود کرد. نتیجه این شد که در حال حاضر هزینه دولتی که استرالیا برای این موارد رفاهی می‌پردازد، نصف میانگین کشورهای توسعه یافته در منطقه OECD است.
مسأله قابل توجه تر، اشتیاق استرالیا برای مهاجران است.

29 درصد از ساکنان کنونی استرالیا، در کشوری دیگر متولد شده‌اند که دوبرابر نرخ مشابه این مؤلفه در امریکاست. مقایسه سیاست استرالیا در قبال مهاجران با امریکا، انگلستان یا حتی ژاپن نشان می‌دهد که در این کشورها سکونت مهاجران یک تابوی بزرگ سیاسی است. اما در استرالیا، هر دو حزب سیاسی غالب اعتقاد دارند که پذیرش مهاجران ماهر و توانمند برای سلامت اقتصاد ضروری است.

البته این دستاوردها بدون عیب و نقص نیست. صندوق‌های سرمایه‌گذاری خصوصی که استرالیایی‌ها مجبور به پس‌انداز در آن برای دوران بازنشستگی‌شان هستند، هزینه‌های زیادی را تحمیل می‌کنند که باعث می‌شود بازنشستگان این کشور فقیرتر از آنچه باید، زندگی کنند.

میهمان نوازی استرالیا برای مهاجران نیز تنها از طریق کانال‌های رسمی است اما برای افرادی که بدون قید و شرط اداری، غیرعادی و از طریق قایق‌های آبی به این کشور می‌آیند، چندان مهربانانه نیست و آنها را به جزایر دور افتاده در اقیانوس آرام می‌فرستند.

با وجود تمام این‌ها، مثال استرالیا نشان می‌دهد که اصلاحات غیرممکن، امکان پذیر است. دموکرات‌ها درامریکا بیشترین حمله را به طرح‌های پیشنهادی برای افزایش هزینه‌های بازنشستگی یا خدمات درمانی دارند اما در استرالیا حزب چپ بود که پیشگام چنین سیاست‌هایی شد.

حزب کارگر حقوق بازنشستگی اجباری خصوصی را به اتحادیه‌ها برای افزایش مزایا تحمیل کرد. در حالی که به طور تخصصی، این کارفرماها هستند که باید برای بازنشستگی کارگران‌شان در صندوق‌ها سرمایه‌گذاری کنند. حزب کارگران استرالیا همچنین اطمینان داد که حقوق پایه بازنشستگی برای آن‌هایی که موفق به داشتن پس‌انداز مناسب نشدند، پرداخت شود.

نمونه‌های این چنینی در این کشور فراوان است و البته که استرالیا نیز باید اصلاحات زیادی را ایجاد کند. اما به هر ترتیب، بقیه دنیا می‌توانند از استرالیا درس بگیرند و استرالیایی‌ها نیز می‌توانند با بازبینی در برنامه‌های خود و نفس تازه کردن به پیش روند.

منبع: روزنامه ایران

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.