فضای سیاسی برای انتخاب رئیسجمهور مهیا است؟
رامین مرادی در تجارت فردا یادداشتی درباره فضای انتخاباتی ایران نوشت.
به گزارش تجارتنیوز، رامین مرادی در تجارت فردا نوشت:
80 نفر برای رقابت در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردهاند؛ از محمود احمدینژاد تا اسحاق جهانگیری و از علی لاریجانی تا سعید جلیلی و هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که چه کسی نهمین رئیسجمهوری اسلامی خواهد بود. در میان افرادی که ثبتنام کردهاند، 38 نماینده ادوار مجلس، یک رئیس مجلس پیشین و یک رئیس مجلس فعلی، 12 وزیر دولتهای پیشین و سه وزیر دولت فعلی و در نهایت، یک معاون اول و یک رئیسجمهور پیشین حضور دارند که همه این افراد خود را برای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نامزد کردهاند.
این استقبال از مشارکت در رقابت برای تصدی بالاترین مسئولیت اجرایی در حالی است که از سویی، شرایط اقتصادی کشور در سالهای گذشته با بهبود معناداری همراه نبوده و از سوی دیگر، شهروندان ایرانی در آخرین رقابتهای انتخاباتی برگزارشده تمایل چندانی به مشارکت از خود به نمایش نگذاشتهاند.
این پرسش که چرا پست ریاستجمهوری در کشور ما به جایی رسیده که 80 چهره سیاسی که برخی از آنها جزو متهمان اصلی شکلگیری وضع موجود به شمار میروند و بعضی از آنها نیز فاقد گفتمان و سابقه مدیریت اجرایی هستند، در خود توان اداره کشور را میبینند، نیاز به بررسی و تحلیل دقیق دارد اما موضوع مهمتر این است که در هر صورت، فردی در انتخابات پیشرو سکان ریاستجمهوری را در دست میگیرد که از نظر ذهنی آمادگی لازم را ندارد و فرصت تهیه و تدوین برنامهای برای اداره کشور را هم نداشته است.
همیشه یکی از نقدهای جدی به رقابتهای انتخاباتی در کشور ما این بوده که احزاب در فرآیند انتخابات نقش اصلی را ندارند و این افراد هستند که شانس خود را در چنین کارزاری امتحان میکنند. در حالی که ضرورت دارد؛ نظم سیاسی بر اساس رقابت احزاب ملی سازمان یابد و احزاب با برنامه باید کاندیدا معرفی کنند. انتخاب شدن و انتخاب کردن باید آزاد باشد، آنگاه مردم، مطبوعات و احزاب، بر فرد منتخب خود نظارت میکنند و نمیگذارند از مسیر اصلی خود منحرف شود و در تندباد حوادث نیز به حمایت از او برمیخیزند. اکنون در غیاب احزاب و گروههای حرفهای سیاسی، گروههای انحصارطلب و گروهکهای ذینفوذ بر سیاست و اقتصاد غلبه یافتهاند و چنانکه دلسوزان کشور بارها و بارها ابراز نگرانی کردهاند، نهاد دولت را به تسخیر خود درآوردهاند.
به هر حال جامعه ایران در طول چند دهه گذشته با درک صحیح از شرایط، عموماً سیاستمدارانی میانهرو انتخاب کرده است. شاید بدترین اشتباه، انتخابات سال 1384 بود که پوپولیستهای تندرو را بر کشور حاکم کرد. تا این مقطع تمایل مردم و تلاش نظام حکمرانی در جهت ایجاد نهادها و تدوین سیاستهایی بود که از بار مشکلات کم کند اما از سال 1384 به بعد تغییر بزرگی رخ داد که نقطه واگرایی میان طبقه متوسط و ساختار سیاسی محسوب میشود.
طبقه متوسط پس از این مقطع مجددا تلاش کرد تا روند حکمرانی را به مسیر پیشین بازگرداند اما به نظر میرسد در این مسیر توفیقی به دست نیاورد. در حال حاضر پارادایم حکمرانی در ایران با یک ویژگی کلیدی شناسایی میشود؛ باریک شدن محدوده نمایندگی سیاسی. تا پیش از آن، به رغم اعمال سلیقه در رد و تایید صلاحیتها، محدوده نمایندگی سیاسی تا این حد باریک نشده بود که بخش قابل توجهی از رایدهندگان، نمایندگان ترجیحات و تمایلات خود را در رقابتهای انتخاباتی حاضر نبینند. کمتر از یک ماه دیگر انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری برگزار میشود و چنانکه اشاره شده، 80 چهره سیاسی برای حضور در این عرصه اعلام آمادگی کردهاند.
آیا فضای سیاسی برای انتخاب درست مردم، مهیاست؟
نظرات