۵ اصل برای موفقیت مذاکرات آمریکا و ایران
کارشناس ارشد روابط بین الملل پنج اصل برای موفقیت مذاکرات آمریکا با ایران را برشمرد و عنوان کرد اصل اول موفقیت در توافق درک متقابل است.
سیدحسین موسویان عضو اسبق شورای عالی امنیت ملی و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا در یادداشتی برای وبسایت هیل به راهکار مذاکره ایران و آمریکا پرداخت و نوشت:
ترامپ حمایت خود را از مذاکره با ایران برای یافتن راه حل مشکلات موجود بین دو کشوراعلام کرده است. هنگامی که از ترامپ در مورد پیامی به رهبر عالی ایران، آیتالله خامنهای، سؤال شد، رئیسجمهور منتخب تنها گفت: “برای او آرزوی موفقیت دارم.”
در طول کارزار انتخاباتی سال ۲۰۲۴، ترامپ اعلام کرد که سیاست او در قبال ایران در دوره دوم “بسیار متفاوت” از دوره اول خواهد بود. او سیاست “تغییر رژیم” را رد کرد و تأکید کرد که میخواهد ایران موفق باشد، اما همچنین با دستیابی ایران به تسلیحات هستهای مخالف است.
در سپتامبر ۲۰۲۴، پزشکیان، رئیسجمهور ایران، اعلام کرد که تهران آماده “گفتوگوی سازنده” است و آمادگی خود را برای تعامل با غرب در مورد انرژی هستهای و بهبود روابط با ایالات متحده ابراز کرد.
با این حال، پر کردن شکافها بین واشنگتن و تهران دشوار خواهد بود. اگر رئیسجمهور ترامپ بخواهد با مذاکره با ایران بنبست روابط را بشکند، با مخالفت های شدید در داخل ایالات متحده، در ایران و در منطقه روبرو خواهد شد. ماه گذشته، بنی گانتز، عضو سابق کابینه جنگ اسرائیل، خواستار هدف قرار دادن ایران “به طور مستقیم” شد.
اگر فرض کنیم که ترامپ به دنبال توافق با ایران برای پایان دادن به یک درگیری بیپایان دیگری باشد، اولین گام باید یک توافق هستهای با ایران باشد.
احتمالاً اسرائیل خواستار برچیده شدن قابلیتهای غنیسازی ایران خواهد بود. با این حال، زمانی که من سخنگوی تیم هستهای ایران (۲۰۰۳-۲۰۰۵) بودم، در یک جلسهای خصوصی، رهبر عالی ایران، آیتالله خامنهای، به روحانی – که در آن زمان مذاکره کننده ارشد هستهای ایران بود – گفت: “اگر قرار باشد ایران حق غنیسازی خود را کنار بگذارد، این کار یا باید پس از فوت من انجام شود، یا از رهبری استعفا بدهم.”
بنابراین، تحمیل این گزینه به ترامپ، منجربه شکست مذاکرات خواهد شد، همانطور که مذاکرات هسته ای ایران با سه کشور اروپایی بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ شکست خورد.
اگر هدف اصلی ترامپ اطمینان از عدم دسترسی ایران به بمب هسته ای باشد، او نیاز به طرحی دارد که به طور دائمی دستیابی به بمب هستهای را نه تنها توسط ایران بلکه توسط سایر کشورهای بلندپرواز منطقه نیز مسدود کند.همانطور که رئیسجمهور بایدن هشدار داد: “اگر ایران به بمب دست پیدا کند، پس از آن عربستان سعودی، ترکیه و مصر نیز به دنبال بمب هسته ای خواهند رفت.”
عناصراصلی یک طرح برای مذاکرات موفق از این قرار است:
همانند برجام در دوره دولت اوباما، ایران موافقت کند که شفافیت کامل در برنامههای هستهای خود داشته باشد و اقدامات حداکثری راستی آزمایی طبق مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی را اجراکند.
اصول کلیدی توافق هسته ای باید منطقهای شود تا شامل تمام کشورهای منطقه باشد. این امر امکان دائمی کردن محدودیتهای اصلی عدم اشاعه در برجام در کل منطقه را فراهم میکند، از جمله محدود کردن غنیسازی اورانیوم به زیر ۵ % و جداسازی پلوتونیوم از سوخت مصرفشده.
پس از اجرای توافق هستهای جدید، واشنگتن و تهران میتوانند گفتگوهایی در مورد امنیت منطقه داشته باشند. هر دو کشور به عنوان گام اول و حسن نیت، باید به طور موقت تمام تهدیدها و خصومتها را متوقف کنند.
چند سال پیش، رابرت اینهورن، که در آن زمان مذاکرهکننده هستهای ایالات متحده بود، به من گفت: “وقتی ما بر ضرورت گفتگوهای منطقهای تأکید میکنیم، برخی از ایرانیها به اشتباه فکر میکنند که منظور ما برچیدن تواناییهای موشکی و دفاعی ایران است. همه کشورها از جمله ایران حق دارند که قابلیتهای دفاعی مورد نیاز خود را داشته باشند. ما درک میکنیم که ایران نیز مانند ما نگرانیهای امنیتی خود را دارد. بنابراین، هر دو طرف باید وارد گفتگویی جدی و عادلانه شوند تا نگرانیهای مشروع و قانونی یکدیگر را بررسی کنند و به راهحلی متعادل دست یابند.”
آیتالله خامنهای، رهبر عالی ایران، تصمیمگیرنده نهایی در مورد روابط ایران و ایالات متحده است. در تاریخ ۸ ژانویه ۲۰۲۴، او اظهار داشت که ایالات متحده ذاتاً دشمن ملت ایران و جمهوری اسلامی است و آرزوی نابودی ایران را دارد.
بر اساس چند دهه شناخت من از دیدگاههای ایشان، معتقدم که جوهره نگرانیهای رهبری ایران در مورد روابط با ایالات متحده را میتوان در سه نکته کلیدی خلاصه کرد:
اول: تهدید استقلال ایران از طریق دخالت آمریکا در امور داخلی ایران؛
دوم: سیاست آمریکا در مورد “تغییر رژیم” در ایران؛
سوم: عدم احترام و به رسمیت شناختن منافع ملی ایران توسط آمریکا.
از سوی دیگر، در طول ۱۵ سال تحقیق ام در دانشگاه پرینستون درباره روابط ایران و ایالات متحده، معتقدم که “به چالش کشیدن و تهدید منافع ایالات متحده در منطقه” مهمترین نگرانی ایالات متحده نسبت به سیاستهای ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹ است.
اگر قرار باشد یک توافق عادلانه و متوازن حاصل شود، باید:
اولا: هر دو پایتخت منافع مشروع منطقهای یکدیگر را به رسمیت بشناسند و متعهد شوند که منافع یکدیگر را تهدید نکنند. این امر نیازمند بازنگری در استراتژیهای امنیتی و دیپلماتیک منطقهای آنها، بهویژه در ارتباط با متحدان کلیدیشان است.
ثانیا: علاوه بر این، توافق جدید نیازمند یک مدل و ساختار قابلاعتماد و پایدار برای ثبات و صلح منطقهای است. ایران، عراق، عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس میتوانند از طریق یک ساختار جدید امنیتی و همکاری جمعی، مشابه سازمان امنیت و همکاری اروپا، به چنین ترتیبی دست یابند.
نظام جدید امنیت و همکاری در خلیج فارس میتواند:
• به ایجاد روابط متوازن و عادی بلوکهای شرق و غرب با منطقه کمک کند؛
• زمینه ترتیبات کنترل تسلیحات در منطقه از جمله ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای را فراهم سازد؛ و
• امکان کاهش نیروها و هزینههای نظامی ایالات متحده در منطقه را تسهیل کند.
ثالثا: این توافق همچنین میتواند شامل توقف درگیریهای نظامی بین ایران و اسرائیل و دستیابی به یک راهحل عادلانه و پایدار برای حل مناقشه فلسطین و اسرائیل، مبتنی براجرای قطعنامههای متعدد سازمان ملل باشد.
همچنین توافق میتواند شامل همکاریهای اقتصادی قابل توجهی بین ایالات متحده و ایران باشد که به طور بالقوه پروژههایی به ارزش صدها میلیارد دلار در بخشهایی مانند پتروشیمی، هواپیمایی و انرژی پاک را شامل شود. این همکاریها منافع اقتصادی عمدهای را در هر دو کشور ایجاد میکند و ترتیبات و توافقات جدید را پایدارتر میسازد.
پس از حضور در کاخ سفید، رئیسجمهور ترامپ میتواند در یک مکالمه تلفنی با همتای ایرانی خود، رئیسجمهور پزشکیان، توافق کند که نماینده گان ویژه دو کشور به سرعت مذاکرات مستقیم برای چنین توافق عادلانه، پایدار و تاریخی را آغاز کنند
نظرات