«تجارتنیوز» گزارش میدهد:
داستان جدایی و مهریه در «دریا مرا بس است»
موضوع مهریه که به یک مسئله مهم اجتماعی تبدیل شده است این بار از تریبون سینما حقیقت مورد انتقاد قرار گرفت.
در ششمین روز از هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» مستند «دریا مرا بس است» به کارگردانی امیرمحمد مریدیزاده و مرتضی نوابی یکی از مهمترین چالشهای طلاق را در بستر زندگی یک خانواده هرمزگانی کنکاش کرد.
موضوع الزام زوج به پرداخت مهریه و موضوع حق شرعی زوجه در دریافت مهریه موجب شده خانوادههای بسیاری تحت تاثیر این مساله قرار بگیرند و حتی زندگیشان گرفتار التهاب و سونامیهای اقتصادی شود.
بهویژه زمانی که پسر قادر به پرداخت مهریه نیست حکم زندان در انتظار اوست و خانواده مجبور به پشتیبانی میشود و گاهی تمامی داشتههای خود را در این مسیر میبازد. از سویی زنی که خود را متضرر در زندگی مشترک میداند، حاضر به کوتاه آمدن در دریافت مهریه نیست. موضوعی که در این خانواده هرمزگانی نیز دیده میشود و موجب شده مادر خانواده با کار شبانهروزی و ماهیگیری مهریه عروس سابق خود را تامین کند.
داستانی سریع مانند قایق برقی
کارگردان از صحنههای ماهیگیری مادر خانواده فیلم خود را آغاز کرده و بدون صرف وقت و سریع در دقایق نخست کل گرههای داستانی را عیان میکند. این کوتاهی در پرداخت شاید ضعف این مستند باشد آن هم در شرایطی که دو کارگردان مشترکاً این اثر را تولید کردهاند و انتظار میرفت همفکری آنها اثری جامعتر را مهمان جشنواره کند.
مادر سن و سال زیادی ندارد اما به نظر میرسد روزگار او را پیر کرده است. تا پایان فیلم ما نه میدانیم دقیقاً چند فرزند دارد و نه مشخص میشود سه دختری که در کنار او هستند چه کسانی هستند. مادر به فرزند خود کمک میکند مهریه همسر سابقش را پرداخت کند اما به نظر میرسد فرزندش هیچ شغل مشخصی ندارد و سربار خانواده است. هم او و هم پسر دیگر هر دو از همسرانشان جدا شدهاند و برخلاف روحیه قوی مادر، دو فرزند حتی برای رفتن سر کار اراده و انرژی لازم را ندارند.
در میانه داستان کارگردان صحنه مواجهه مادر با عروس سابق خود را نشان میدهد و او اجازه نمیدهد مادربزرگ، فرزندش را ببیند. دلیل این موضوع مشخص نمیشود. در کل روند داستان سوالات حقوقی بسیاری برای مخاطب به وجود میآید و کارگردان نیز حال و حوصله پاسخ یا رسیدگی به آنها را ندارد.
چهره خاکستری زن در مستند
تکلیف زنان در «دریا مرا بس است» برخلاف سیر داستانی و نقاط ابهامآمیز در بخشهای مختلف داستان مشخص است. زنان خاکستری هستند. هم میتوانند خودخواه باشند و هم فداکار.
در عین حال که این موضوع رعایت شده اما شخصیتپردازی نیز به طور کامل انجام نشده است. 25 دقیقه شاید زمان اندکی برای طرح داستان زندگی مادر ماهیگیر باشد. از سویی دوربین در پیرامون او در حرکت است تا گرفتاری بزرگی حلوفصل شود در حالی که زن حس و حالی آرام و شاید بیتفاوت و تصنعی به خاطر حضور دوربین دارد و فقط در یک صحنه بابت اینکه به عروس خود گفته است خدمتکار اوست، میگرید.
شاید افزودن بیشتر عناصر فرهنگی، استفاده از ظرفیت کارشناسان و اشاره به جزئیات بیشتر از زندگی مشترک پسران در حال متارکه میتوانست این فیلم را به یک اثر آموزشی موثق از یک آسیب اجتماعی تبدیل کند. اما طرح سریع موضوع مهریه که این روزها به معضل جدی تبدیل شده و خود یکی از واهمههای جوانان در امر ازدواج است، تمام آن چیزی است که مخاطب در این مستند میبیند.
نظرات