فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۴۵۱۹۴۵

چرا اغلب مردان بی‌کفایت به مدیران تبدیل می‌شوند؟

چرا اغلب مردان بی‌کفایت به مدیران تبدیل می‌شوند؟

آیا تابه‌حال با کسانی که بیش‌ از توانایی خود اعتمادبه‌نفس دارند، کار کرده‌اید؟ همان‌طور که در ادامه توضیح خواهیم داد، از لحاظ آماری، احتمال اینکه این نوع افراد مرد باشند بیشتر از زن بودن آن‌هاست. به طور معمول، مردان توهم بیشتری از توانایی‌های خود نسبت به زنان دارند. و این نوع افراد با احتمال بیشتری

آیا تابه‌حال با کسانی که بیش‌ از توانایی خود اعتمادبه‌نفس دارند، کار کرده‌اید؟

همان‌طور که در ادامه توضیح خواهیم داد، از لحاظ آماری، احتمال اینکه این نوع افراد مرد باشند بیشتر از زن بودن آن‌هاست. به طور معمول، مردان توهم بیشتری از توانایی‌های خود نسبت به زنان دارند. و این نوع افراد با احتمال بیشتری در حوزه کاری خود موفق می‌شوند.

این اتفاق از آنجایی رخ می‌دهد که برای فریب دادن دیگران و توانمند نشان دادن خود، بیشتر از آن حدی که واقعا توانایی داریم، ابتدا باید خودمان را نسبت به چنین دروغی فریب دهیم. یکی از دلایل این مسئله که شما نه‌تنها در کنار، بلکه برای چنین افرادی کار کرده‌اید، همین مسئله خودفریبی است.

متاسفانه، عدم توجه به ضعف‌ها و محدودیت‌های خود، شانس مدیر شدن شما را افزایش می‌دهد.

توماس پرموزیک، دکترا و محقق روانشناسی سازمانی، تحقیقات جالبی را در این زمینه انجام داده و نتایج آن‌ها، دلایل رشد افراد بی‌کفایت را توضیح می‌دهد. در پایان، به روش‌های مقابله با رشد این نوع افراد نیز خواهیم پرداخت.

دلایل رشد مردان بی‌کفایت به پست‌های مدیریتی

در بحث‌های مربوط به تبعیض جنسیتی در میان مدیران و رهبران، معمولا تمرکز افراد بر روی کمبود مدیران زن است. این مشکل تقریبا در تمام نقاط دنیا (شاید غیر از ایسلند!) وجود دارد؛ چراکه اکثر رهبران و مدیران کسب‌وکارها مرد هستند.

اما نکته مهم دیگری که کمتر موردتوجه قرار می‌گیرد، این مسئله است که بیشتر مدیران در حال حاضر، بی‌کفایت و فاقد توانایی‌های لازم برای اداره گروه‌ها و سازمان‌ها هستند.

چه در محیط‌های کاری و چه در سیاست، اکثر مدیران حال حاضر تاثیری بسیار منفی بر کارکنان و زیردستان خود دارند؛ این نکته نه‌تنها باعث کاهش اعتماد، تلاش و بازدهی کارکنان می‌شود، بلکه سبب شکل‌گیری استرس و خستگی در محیط فعالیت نیز می‌شوند.

با یک جستجوی ساده عبارت «رئیس من…» خواهید دید که اکثریت مردم تا چه حدی نسبت به نحوه اداره مدیران خود معترض بوده و از آن‌ها ناراضی هستند.

درنتیجه، سوال اصلی که باید به آن بپردازیم، این نیست که چرا مدیران زن بیشتری نداریم؛ سوال اصلی باید این باشد که چرا تعداد زیادی از مردان بی‌کفایت به موقعیت‌های مدیریتی دست پیدا می‌کنند.

  1. عدم‌تشخیص تفاوت میان اعتماد به نفس و توانایی

تقریبا در تمام دنیا، همه افراد فرض می‌کنند که افراد با اعتماد به نفس بالا، توانایی بیشتری برای رهبری دیگران دارند. اما حقیقت این است که در مورد هر نوع مهارتی، به‌خصوص مدیریت، هم‌پوشانی بسیار کمی میان اعتماد‌به‌نفس افراد و توانایی آن‌ها وجود دارد.

به‌عبارت‌دیگر، صرفا به این دلیل که شما از توانایی ارتباطی خود بسیار مطمئن هستید، نشان‌دهنده توانایی شما در این زمینه نیست.

بسیاری از مدیران، شاید تنها در برخی از اوقات، اجازه می‌دهند تا تصور آن‌ها از مهارتشان، از واقعیت توانایی آن‌ها عبور کند.

  1. جذابیت افراد فریبنده

دلیل دیگری که مردان بی‌کفایت به موقعیت‌های بالایی دست‌ پیدا می‌کنند، علاقه ما به افراد کاریزماتیک است.

رشد رسانه‌ها و به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی، به پررنگ‌تر شدن این موضوع کمک شایانی کرده است. چراکه به نظر می‌آید اکثریت جامعه به دنبال رهبرانی بوده که صرفا سرگرم‌کننده و فریبنده به نظر می‌آیند؛ از انتخابات شورای دانش‌آموزی تا مدیران شرکت‌‌ها، مردم معمولا کسانی را انتخاب کرده که جذاب‌تر و سرگرم‌کننده‌تر به نظر می‌رسند.

بوریس جانسون

اما تفاوت‌های زیادی بین یک فرد بازیگر و یک مدیر موثر وجود دارد. در واقعیت، بهترین مدیران آن‌هایی هستند که در نگاه اول، عادی و حتی شاید کسل‌کننده به نظر می‌آیند.

و به همین دلیل است که این مدیران تاثیرگذار به‌ندرت در رسانه‌ها و خبرها دیده می‌شوند.

برای مثال اگر فیلمی بر اساس مدیریت فعلی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، ساخته شود فیلم چندان هیجان‌انگیزی ایجاد نخواهد شد؛ احتمالا زندگی عادی وی را مشاهده کرده، جلسات عادی و کاربردی وی را می‌بینیم و از آنجایی که رسوایی اخلاقی راجع به وی وجود ندارد، قسمت هیجان‌انگیزی از این لحاظ وجود نخواهد داشت.

در عوض، لیست بلندبالایی از زندگی‌نامه‌های مدیران حاشیه‌ساز وجود دارد که به سمت تاریک زندگی چنین افرادی می‌پردازند. در اغلب اوقات نیز چنین افرادی به سقوط کشور یا کسب‌وکار تحت مدیریت خود منجر شده‌اند.

  1. نداشتن مقاومت در برابر افراد خودشیفته

آخرین دلیلی که به‌واسطه آن به ترقی و پیشرفت افراد بی‌کفایت کمک می‌کنیم، ضعف ما در برابر افراد خودشیفته و بینش بزرگ‌نمای آن‌هاست؛ نکته‌ای که خودشیفتگی درون ما را نیز پرورش می‌دهد.

انسان‌ها همواره افراد مشهور را تحسین کرده‌اند. اما در دهه‌های اخیر، تحسین‌ ما نسبت به افرادی که صرفا بدون دلیل خاصی مشهور بوده و خودشان را تحسین می‌کنند، با نرخ بالایی رشد کرده است. اگر با همین نرخ به سمت آینده حرکت کنیم، ممکن است رفتارهای سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرهای فعلی در مقایسه با همنوعان آینده آن‌ها فروتن به نظر بیاید!

در شبکه‌های اجتماعی، ذهنیت‌های خودشیفتگی مانند «خودت را بدون هیچ شرطی دوست داشته باش»، «اینکه دیگران چه تفکری نسبت به تو دارند اهمیتی ندارد» و «اگر فکر می‌کنی که عالی هستی، پس قطعا عالی هستی» در اولویت قرار دارند؛ این ذهنیت‌ها هستند که در مرکز توجه مردم قرار می‌گیرند.

متاسفانه، چنین شرایطی باعث می‌شود حجم زیادی از مدیرانی که از محدودیت‌های خود بی‌خبرند و رضایت نادرستی از خود دارند، امور مدیریتی را به دست بگیرند. تعریف چنین افرادی از مدیریت تنها به مواردی مانند حس مالکیت نسبت به دیگران، نداشتن همدردی و خودخواهی خلاصه می‌شود. درنتیجه، آن‌ها مسئولیت تصمیمات‌ خود را قبول نکرده و به ریسک‌های بی‌پروا روی می‌آورند.

در نقطه مقابل این افراد، رهبران خوب و باکفایت خودشیفتگی خود را کنترل کرده و در هنگام تصمیم‌گیری به اطراف خود نیز توجه می‌کنند؛ آن‌ها به دیگران اهمیت زیادی می‌دهند، تفکر دیگران نسبت به خودشان دارای اهمیت بوده و زمان زیادی را صرف حفظ آبروی خود می‌کنند. به همین دلیل است که رهبران و مدیران خوب معمولا با جنجال‌ها و رسوایی‌های بسیار کمی روبه‌رو می‌شوند.

چگونه از ترقی افراد بی‌کفایت جلوگیری کنیم؟

  1. تمرکز بر روی توانایی‌ها، نه اعتماد به نفس افراد

اولین قدم مقابله با افراد بی‌کفایت، تشخیص ویژگی‌هایی است که افراد را به مدیران رهبران بهتری تبدیل می‌کند؛ خصوصا زمانی که این ویژگی‌ها، لزوما ویژگی‌ها رهبر بودن افراد به نظر نمی‌آیند.

به عبارت دیگر، دسته‌ای از خصوصیات انسان‌ها مانند همدردی، آبروداری و توجه به اطرافیان، در حال حاضر ویژگی‌ها رهبران سازمان‌ها محسوب نمی‌شوند؛ اما این خصوصیات آن‌هایی هستند که یک رهبر عادی را به یک رهبر خوب تبدیل می‌کنند.

در شرایطی فعلی، میان ویژگی‌های اغواکننده مدیران و ویژگی‌های تاثیرگذار آن‌ها، نوعی عدم تطابق شکل‌گرفته است.

اگر تصمیم‌ داریم تا کیفیت مدیران خود را بهبود دهیم، ابتدا باید بر روی خصوصیات اصلی و درست آن‌ها تمرکز کنیم.

به‌جای اینکه جذب افراد خودشیفته، کاریزماتیک و دارای اعتمادبه‌نفس بالا شویم، باید افرادی که دارای توانایی، تواضع و امانت‌داری هستند را به سمت موقعیت‌های مدیریتی هدایت کنیم.

در این حالت، درصد مدیران زن نیز می‌تواند به‌خودی‌خود، به برابری با درصد مدیران مرد برسد. چراکه بسیاری از تحقیقات علمی در این زمینه، نشان داده که زنان امتیازهای بسیار بالاتری در توانایی، تواضع و امانت‌داری نسبت به مردان کسب می‌کنند.

اما نکته اصلی اینجاست که این نوع تفاوت در نگرش، می‌تواند تاثیر مثبت زیادی برای کیفیت مدیران ما داشته باشد.

  1. به شهود خود اطمینان زیادی نداشته باشید

راه‌حل دوم، کاهش دادن اعتماد به شهود ذهنی خود است.

اکثریت ما، شهود و بینش خود را به‌شدت قبول داریم، اما واقعیت این است که اکثریت افراد، به آن میزانی که تصور می‌کنند، شهود قدرتمندی ندارند.

دیدگاه انسان‌ها نسبت به شهود را می‌توانیم با دیدگاه افراد نسبت به شوخ‌طبعی خودشان مقایسه کنیم؛ اگر از افراد سوال کنید که آیا آن‌ها به نظرشان فردی خنده‌دار و بسیار شوخ‌طبع هستند، ممکن است تا ۹۰ درصد افراد پاسخ مثبتی بدهند. اما در واقعیت، شاید تنها ۱۰ درصد از آن‌ها واقعا افرادی شوخ‌طبع و خنده‌دار باشند.

یکی از کارهایی که می‌توان برای کاهش اعتماد به شهودمان انجام داد، کاهش تمرکز ما بر روی برداشت‌های اولیه از شخصیت افراد است.

در موقعیت‌هایی مانند مصاحبه‌های شغلی، برداشت‌های اولیه ما از افراد صرفا موقعیتی برای بروز سوگیری‌ها و تبعیض‌ها خودمان است؛ به‌عبارت‌دیگر، برداشت‌های اولیه ما ارتباط چندانی با واقعیت ندارد، بلکه بیشتر از تصورات قبلی و پیش‌داوری‌های ما ایجاد می‌شود.

در نظر داشته باشید که حتی زمانی که ذهنیت مثبتی نسبت به‌طرف مقابل داریم، نادیده‌ گرفتن این نوع سوگیری‌ها کار بسیار دشواری خواهد بود. به همین دلیل، نادیده گرفتن پیش‌فرض‌های ما کاری تقریبا غیرممکن بوده و تمرکز بر روی این کار، صرفا باعث شدیدتر شدن این نوع سوگیری‌ها می‌شود.

  1. به دنبال استانداردهای بالاتری باشیم

درنتیجه موارد قبلی، به‌جای اینکه استانداردهای خود را در زمان استخدام زنان پایین بیاوریم، باید استاندارد‌های خود را برای استخدام مردان مدیر بالاتر ببریم؛ به عبارتی، دنبال ویژگی‌های مردان بی‌کفایت در هنگام استخدام زنان نباشیم.

تا حدی که بتوانیم تمامی این موارد را رعایت‌ کنیم، با مدیران باکفایت تر و بهتر روبه‌رو خواهیم شد.

اما برای پیشرفت در این زمینه به‌صورت یک جمع، ابتدا باید از بهبود کفایت و توانایی‌های خودمان شروع کنیم. تا از این طریق، قضاوت بهتری نسبت به رهبران آینده انجام دهیم، خصوصا اگر آن‌ها رهبران مرد باشند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

تیترِ یک

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار