آیا سرمایهداری به پایان خود نزدیک شده است؟
آیا سرمایهداری به پایان خود نزدیک شده است؟ «جرمی ریفکین» در کتاب «هزینه نهایی صفر» میگوید نظام بازار و نظام سرمایهداری در نیمه دوم قرن ۲۱ به تدریج تضعیف میشود. اما چرا او چنین ادعایی را مطرح میکند؟ به گزارش تجارتنیوز، در طول تاریخ اندیشمندانی بودهاند که برای تاریخ نقطه پایانی را تعریف کردهاند. شاید
آیا سرمایهداری به پایان خود نزدیک شده است؟ «جرمی ریفکین» در کتاب «هزینه نهایی صفر» میگوید نظام بازار و نظام سرمایهداری در نیمه دوم قرن ۲۱ به تدریج تضعیف میشود. اما چرا او چنین ادعایی را مطرح میکند؟
به گزارش تجارتنیوز ، در طول تاریخ اندیشمندانی بودهاند که برای تاریخ نقطه پایانی را تعریف کردهاند. شاید معروفترین این نوع از نظریات مربوط نظریه تاریخی کارل مارکس باشد. او در این نظریه تاریخ بشر را به دورههای کمون اولیه، بردهداری، فئودالیسم و سرمایه داری تقسیم کرد که پس از آن مرحله نهایی تاریخ با ورود به عصر سوسیالیسم و کمونیسم اتفاق میافتد، مرحلهای که او از آن به عنوان پایان محتوم و اجتنابناپذیر تاریخ نام میبرد.
مارکس که تاریخ تمام جوامع را تا روزگار کنونی تاریخ مبارزه طبقاتی میدانست، در باب سرمایه و نظام سرمایهداری تاملات فراوانی کرده بود. او معتقد بود که هر دوره تاریخی به دلیل تعارضات درونی و نهادینه کردن ستم طبقاتی از هم فروپاشیده و جای خود را به نظام دیگری داده است. به عنوان مثال نظام سرمایهداری توانست به نابرابریها و بیعدالتیهای نظام فئودالی پایان دهد و خود را به جای آن بنشاند. هر چند که به اعتقاد مارکس خود این نظام هم محکوم به نابودی بود. چراکه از نگاه او پایان تاریخ زمانی است که تفاوت طبقاتی از میان برود، اتفاقی که تنها از عهده یک نظام سوسیالیستی برمیآید.
سرمایهداری از نگاه مارکس در درون خود دارای تضادهای عمیقی است که ماهیت و وجود خودش را تهدید میکند، تضادهایی که در نهایت باعث میشود مانند مدلهای قبلی تاریخی از هم فرو بپاشد. از دیدگاه مارکس مهمترین تضاد نظام سرمایهداری تضاد میان کار و سرمایه است، چرا که کار ویژگی جمعی دارد در حالی که سرمایه انحصاری است.
در دوران معاصر نیز فرانسیس فوکویاما هم نوع دیگری از نظریه پایان تاریخ را ارائه داد. او که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این نظریه را مطرح کرد، لیبرال دموکراسی را شکل نهایی نظام سیاسی نوع بشر دانست. هر چند خودش در کتاب اخیر خود «نظام و زوال سیاسی» به نوعی در تز قبلیاش بازنگری کرد.
از آنجایی که نظریاتی که مبتنی بر نوعی پیشبینی تاریخی بوده به مرحله تحقق درنیامده و یا بعد از یک دوره زمانی به اضمحلال رسیدند، دیگر اینگونه نظریات طرفدار چندانی ندارند. اما هنوز متفکرانی هستند که سعی دارند برای آینده دور و نزدیک پیشبینیهایی ارائه دهند و تصویری از آینده تاریخ پیش روی بشر قرار دهند.
در سالیان گذشته بسیاری از نظام بازار، لیبرال دموکراسی و نظام سرمایهداری به عنوان رهیافت نهایی بشر نام بردهاند. نظامی که در طول دهههای اخیر، توانست تعارضات درونی خود را حل کند و با عبور از بحرانهای مختلف اقتصادی و غیراقتصادی خود را به عنوان نسخه نجات بخش بازتعریف کند.
اما هنوز صاحبنظرانی پیدا میشوند که میخواهند تصویر دیگری را از آینده بشر و نظم حاکم بر مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ارائه دهند.
افول سرمایه داری در نیمه دوم قرن ۲۱
«جرمی ریفکین» یکی از همین نظریهپردازان است که در کتاب «هزینه نهایی صفر»(طلوع اینترنت اشیا و همدارهای مشارکتی، افول سرمایهداری) آینده و بقای نظام سرمایهداری به شکل فعلی آن را به چالش کشیده است.
او به شکلی متفاوت از آنچه مارکس درباره پایان سرمایهداری سخن گفته بود، به آینده سرمایهداری پرداخته است. ریفکین معتقد است که نظام بازار و نظام سرمایهداری در نیمه دوم قرن ۲۱ به تدریج تضعیف میشود و اگر چه به طور کامل از بین نمیرود اما ماهیت خود را به عنوان نظریه و الگوی مسلط از دست خواهد داد.
ریفکین از تغییر پارادایم بزرگی صحبت میکند که از سرمایهداری مبتنی بر بازار به الگوی «همدارهای مشارکتی» تغییر مسیر خواهد داد و سبک زندگی را به کلی دگرگون میکند. این نظریهپرداز معتقد است که افول سرمایهداری به دست نیروهای متخاصم صورت نمیگیرد، بلکه آنچه سرمایهداری را تضعیف میکند مولفهها و انگارههای عملیاتی حاکم بر خود این نظام است.
از این رو آنچه نظام سرمایهداری را در دهههای آینده به چالش میکشد، نوعی نظام مشارکتی است که به وسیله فناوریهای و تکنولوژهای جدید هزینه انواع کالا و خدمات را به سمت «صفر» سوق میدهد، اتفاقی که همین امروز هم در برخی حوزهها در حال افتادن است. طبیعتا اگر هزینهها به سمت صفر میل کند، دیگر دست کم به شکل امروزی به نظام و نظم مسلط بازار نیازی نیست. هر چند که به لحاظ تاریخی ریفکین عمدتا از پایان محتمل سرمایهداری صحبت میکند و نه پایان نظام بازار، چون سرمایهداری در مقایسه با نظام بازار امری متقدم و جدید است که خودش را با نظام بازار به شکل ناگسستنی پیوند زده است.
نگاهی به همدار مشارکتی
ریفکین درباره اصطلاح همدار مشارکتی توضیح میدهد؛ «همدار معاصر جایی است که میلیاردها نفر با جنبههای به شدت اجتماعی درگیر میشوند. این همدار از چند میلیون سازمان خودگردانی تشکیل شده است که بیشتر به صورت مردمی اداره میشوند، از جمله موسسات خیریه، گروههای فرهنگی و هنری، بنیادهای آموزشی، باشگاههای ورزشی آماتوری، تعاونیهای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان، تعاونیهای اعتباری، سازمانهای بهداشت و درمان، گروههای با نفوذ، انجمنهای مشارکتی و کلی نهاد رسمی و غیر رسمی دیگری که سرمایه اجتماعی جامعه را شکل میدهند. شکل سنتی همدار را که به صورت مردمی اداره میشود، همچنان میتوان در برخی از اجتماعات پراکنده در تمامی قارههای جهان مشاهده کرد.
ریفکین از تغییر پارادایم بزرگی صحبت میکند که از سرمایهداری مبتنی بر بازار به الگوی «همدارهای مشارکتی» تغییر مسیر خواهد داد و سبک زندگی را به کلی دگرگون میکند. این نظریه پرداز معتقد است که افول سرمایهداری به دست نیروهای متخاصم صورت نمیگیرد، بلکه آنچه سرمایهداری را تضعیف میکند مولفهها و انگارههای عملیاتی حاکم بر خود این نظام است.
نقش فناوریهای جدید در تحکیم همدار مشارکتی
آنچه که جرمی ریفیکن بر آن پا فشاری میکند این است که رفاه عمومی بهینه مرحله غایی است که رقابت شدید افراد را وادار میکند تا همواره از فناوریهای نابتر پرده بردارند و بهرهوری را به نقطهای بهینه برسانند. در چنین نقطهای هر واحد جدیدی که وارد بازار میشود هزینه نهایی نزدیک به صفر دارد. به بیان دیگر، هزینه تولید هر واحد اضافه صفر میشود و محصول را کم و بیش رایگان میکند. اگر چنین اتفاقی بیفتد سود که مایه حیات سرمایهداری است از بین میرود.
ریفیکن برای بسط نظریه خود از مثالهایی هم استفاده میکند و آنها را نشانهای برای تحقق پیشبینی خود در زمان حال و آینده میداند. او به نقش تکنولوژیهای جدید مثل اینترنت اشیاء و تلفنهای همراه اشاره میکند و میگوید «امروز حدود یک سوم انسانها اطلاعات مخصوص خودشان را روی تلفنهای همراه و رایانههای به نسبت ارزان قیمت تولید میکنند و آن را از طریق ویدئو، صوت و متن با هزینه نهایی نزدیک به صفر در دنیای مشارکتی و شبکهبندی شده به اشتراک میگذارند. اکنون انقلاب هزینه نهایی صفر شروع به تاثیرگذاری بر سایر حوزههای تجاری از جمله انرژیهای تجدیدپذیر، چاپ سه بعدی در تولید و آموزش عالی آنلاین کرده است.
از همین رو مردمی شدن نوآوری و خلاقیت در پارادایم نوظهور همدارهای مشارکتی نوع جدیدی از انگیزه را شکل میدهد که کمتر مبتنی برتوقع دریافت پاداش مالی و بیشتر مبتنی بر تمایل به ارتقای سلامت اجتماعی بشر است. با اینکه بازار سرمایه کامل از بین نمیرود، این بازار دیگر به طور انحصاری برنامه اقتصادی دنیای متمدن را تعیین نمیکند. در دنیایی که احتمال دارد بیشتر چیزها کم و بیش رایگان باشد، نقش سرمایه اجتماعی بسیار مهم تر از سرمایه داری مالی است و زندگی اقتصادی هر چه بیشتر بر بستر همدار اجتماعی شکل میگیرد.
«توصرفکنندگان» چه کسانی هستند؟
او در جایی از کتاب از اصلاح جدیدی استفاده میکند که مصرفکننده و تولیدکننده را به هم پیوند میدهد و آنها را در یک نقطه تلاقی به هم متصل میکند. به گفته ریفکین هم اکنون میلیونها نفر «توصرفکننده» (مصرف کنندگانی که برای خودشان یک پا تولیدکننده شدهاند) وجود دارد که در سراسر دنیا با هزینه نهایی نزدیک به صفر برای خودشان برق پاک تولید میکنند. بر این اساس طی دو تا سه دهه آینده، توصرفکنندگان در شبکههای وسیع قارهای و جهانی با هزینه نهایی نزدیک به صفر به تولید و توزیع انرژیهای و کالاها و خدمات و یادگیری در کلاسهای مجازی آنلاین خواهند پرداخت و بدین ترتیب اقتصاد را وارد عصر کالاها و خدمات کمابیش رایگان میکنند.
این مدلی است که به اعتقاد ریفیکن جهان آینده را در همین قرن بیست و یکم در برخواهد گرفت. مدلی که همین امروز نشانههای آن ظاهر شده و سرمایهداری را به چالش کشیده است و آیندهای متفاوت و غیر انحصاری را پیش روی مردم قرار داده که در ان جا دیگر خبری از تسلط نظام بازار نیست.
البته بی میلی به مواجهه با هزینه نهایی نزدیک به صفر قابل درک است. آن طور که ریفکین تصریح میکند بسیاری از افراد متحجر در عرصه تجارت نمیتوانند تصور کنند در دنیایی که بیشتر کالاها و خدمات کم و بیش رایگاناند، سود دیگر کارکردی نداشته باشد، مالکیت بیمعنا شود و به بازار نیازی نباشد. البته این نقطهای است که مطمئنا طرفداران نظام بازار را برآشفته میکند و آنها را به رد ادعای رفیکین وادار خواهد کرد.
امروز حدود یک سوم انسانها اطلاعات مخصوص خودشان را روی تلفنهای همراه و رایانههای به نسبت ارزان قیمت تولید میکنند و آن را از طریق ویدئو، صوت و متن با هزینه نهایی نزدیک به صفر در دنیای مشارکتی و شبکهبندی شده به اشتراک میگذارند.
بر خلاف نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس که تاریخ بشر را تاریخ نبرد طبقاتی میدانست و تضاد نیروی کار و سرمایه را عامل و محرک پیشبرنده تاریخ میدانست و نابودی سرمایهداری را نتیجه تغییر شیوه مناسبات تولید تلقی میکرد، در نظریه ریفکین خبری از تزهای انقلابی و از بین بردن نظام سرمایه داری توسط یک طبقه خاص نیست (مانند طبقه کارگر) .
در اندیشه او مرز میان طبقات از بین رفته است، جایی که همدارهای مشارکتی جای خود را به الگوی مسلط سرمایهدار و کارگر میدهد و جمعگرایی جانشین فردیت منفعتطلبانه و سوداگرایانه نظام بازار میشود. در اینجا به جای عنصر کار عنصر فناوریهای نوین عامل محرک تاریخی است که بشر را وارد عصر تازهای خواهد کرد. عصری که البته ادعای حذف سایر پارادایمها را به وسیله خشونت و یا انقلاب ندارد. در عصری که ریفکین آن را ترسیم میکند، پارادایمهای مختلف میتوانند در کنار یکدیگر زیست مشترک داشته باشند و طبقهای به دیگر طبقات مسلط نخواهد شد.
مردمی شدن نوآوری و خلاقیت در پارادایم نوظهور همدارهای مشارکتی نوع جدیدی از انگیزه را شکل میدهد که کمتر مبتنی برتوقع دریافت پاداش مالی و بیشتر مبتنی بر تمایل به ارتقای سلامت اجتماعی بشر است. با اینکه بازار سرمایه کامل از بین نمیرود، این بازار دیگر به طور انحصاری برنامه اقتصادی دنیای متمدن را تعیین نمیکند.
اهمیت اینترنت اشیا
اما اینترنت اشیا نقش پیش برندهای در پیشبینی ریفکین به سمت همدارهای مشارکتی دارد. اینترنت اشیا همه چیز را در شبکه جهانی یکپارچه ای به همه کس متصل میکند.انسانها، دستگاهها،منابع طبیعی، خطوط تولید،شبکههای لجستیکی،عادات مصرف،جریانهای بازیافت و سایر جنبههای زندگی اقتصادی و اجتماعی از طریق حسگرها و نرم افزارها به بستر اینترنت اشیا متصل میشوند و به طور مداوم کلان دادهها را به تک تک گروهها ارسال میکنند. در مقابل کلان دادهها از طریق فرآیندهای تحلیلی پیشرفته پردازش و به الگوریتمهای پیشبینی کننده تبدیل و وارد سامانههای خودرکار میشوند تا بهرهوری را به شدت بالا ببرند و هزینه نهایی تولید انواع و اقسام کالاها و خدمات را در کل اقتصاد به نزدیک صفر برسانند.
کتاب «هزینه نهایی صفر» نوشته جرمی ریفکین با ترجمه سعید زرگریان از سوی انتشارات آموخته در ۴۶۷ صفحه منتشر شده است.
برای مطالعه مطالب تحلیلی بیشتر صفحه آکادمی تجارتنیوز رادنبال کنید.
نظرات