از «جمهوریهای موز فروش» چه میدانیم؟
خبرهای مخابره شده از «وین» حاکی از آن هستند که حلقه تحریمها احتمالا باز میشود و اقتصاد ایران، یک بار دیگر در لبه فروپاشی، تغییر مسیر داده است. در این میان اما برخی معتقدند که اقتصاد ایران شرایطی دارد که تحریمکردنِ آن را به شدت دشوار میکند و در هر حالت، ایران میتوانست دوام بیاورد. […]
خبرهای مخابره شده از «وین» حاکی از آن هستند که حلقه تحریمها احتمالا باز میشود و اقتصاد ایران، یک بار دیگر در لبه فروپاشی، تغییر مسیر داده است. در این میان اما برخی معتقدند که اقتصاد ایران شرایطی دارد که تحریمکردنِ آن را به شدت دشوار میکند و در هر حالت، ایران میتوانست دوام بیاورد.
به گزارش تجارتنیوز ، تحلیلهایی از این دست، یک واقعیت را نادیده میگیرند و آن هم رنج تحریم برای مردم عادی در ایران است. با این همه، اگر وضعیت کشورهای دیگری را بررسی کنیم که در دهههای اخیر تحت تحریمهای اقتصادیِ به مراتب سبکتری در قیاس با ایران بودهاند، باز هم به نظر میرسد که اقتصاد ایران عملکرد بهتری داشته است.
چرا ایران در مقابل تحریم دوام آورد و عراق نه؟
مثلا، تحریم عراق در دهه ۱۹۹۰ میلادی، به فروپاشی اقتصاد این کشور ختم شد و تحریمهایی که صدها بار ضعیفتر از تحریمهای ایران هستند، اکنون اقتصاد ترکیه را دچار مشکلات جدی کردهاند. اقتصاد ونزوئلا هم با تحریمهایی به مراتب کمتر از ایران، به ورطه نرخهای تورم چند صد درصدی و چند هزار درصدی افتاده بود.
اما چرا اقتصاد ایران در مقایسه با اقتصاد دیگر کشورهای تحریمشده در طول تاریخ معاصر، تابآوری بیشتری در مقابل تحریمها داشته است؟ یک پاسخ دمدستی، تجربه تحریمها در مورد ایران است.
حریمهای اقتصادی علیه اقتصاد عراق در دهه ۱۹۹۰ میلادی، کمر اقتصاد این کشور را شکستند.
ایران نزدیک به ۴ دهه است که تحت تحریم اقتصادی قرار دارد و به هر حال، راههایی برای دور زدن این تحریمها پیدا کرده است. به نقش همسایگان و تعدد آنها هم میتوان اشاره کرد. ایران همسایگان متعددی دارد که راه فراری برای شکستن حلقه تحریمها هستند، موضوعی که عراق فاقد آن است.
با این همه، شاید بتوان پاسخ بهتری هم داد: اقتصاد ایران از اقتصاد تکمحصولیِ عراق، بهمراتب پیچیدهتر است. ایران صنعت خودروسازی، فولاد و صنایع متعدد دیگری دارد و اقتصاد مالی آن هم توسعهیافتهتر است. اما در این مورد، چه چیزهای دیگری میتوان گفت؟
حاکمانی که موز میفروشند و حکومت میکنند
اقتصاد بسیاری از کشورها در دنیا وابسته به تتولید و صادرات یک محصول است. در ادبیات اقتصاد سیاسی، به چنین کشورهایی «جمهوری موز فروش» (Banana republic) گفته میشود.
بر اساس تعاریف، ساختار اقتصادی این کشورها بر تولید و صادرات تنها یک محصول (به کنایه، همان موز) استوار است و طبیعی است که یک طبقه در صدر حکومت، با صادرات این محصولات حکومتداری میکند و اقتصادی نیمهجان و شهروندانی بیچاره را به پیش میبرد.
فهوم «جمهوری موز فروش»، معمولا به کشورهایی در منطفه آمریکای لاتین اشاره میکند که اقتصادی تکمحصولی، نظام سیاسی تکحزبی و پیچیدگی اقتصادی بسیار پایینی دارند.
این کشورها، عمدتا نظامهای سیاسی بیثباتی دارند و از آنجا که پیچیدگی اقتصادی هم در آنها قابل مشاهده نیست، به راحتی میتوان شریان اقتصادی آنها را قطع کرد. (مثالهای معروفِ این مفهوم هندوراس» و «گواتمالا» هستند.)
ساختار سیاسی این کشورها هم معمولا دیکتاتوریهای تکحزبی و به دور از رقابتهای سیاسی است. مثلا، در عراقِ پیش از سقوط «صدام حسین»، تقریبا هیچ حزبی که توان رقابت در عرصه سیاسی را داشته باشد، وجود نداشت.
نفتیترین کشورهای جهان کدامها هستند؟
شاید تا اینجا روشن شده باشد که چرا عراق تحریمپذیریِ بهمراتب بیشتری در مقایسه با ایران دارد. ایران یک «جمهوری موز فروش» نیست، چرا که اقتصاد ایران به مراتب پیچیدهتر از اقتصاد عراق و حتی دیگر کشورهای نفتی (نظیر جمهوریآذربایجان، عربستان و کویت) است.
دادههای «بانک جهانی» نشان میدهد که «لیبی» با حدود ۴۳٫۹ درصد «سهم رانت نفت از تولید ناخالص داخلی» (Oil rents as percentage of GDP) نفتیترین اقتصاد در جهان در سال ۲۰۱۹ میلادی بوده است. (اصل مقایسه را در اینجا ببینید.)
رتبه دوم با ۴۳٫۴ درصد به «کنگو» تعلق دارد. «کویت» با ۴۲٫۱ درصد در جایگاه سوم است و «عربستان سعودی» هم با ۲۴٫۲ درصد در جایگاه هفتم. در «جمهوریآذربایجان» هم ۲۱٫۹ درصد از تولید ناخالص داخلی به رانت نفتی وابسته است و این کشور از این منظر در جایگاه نهم در جهان قرار دارد.سرانه تولید نفت در کشورهای مختلف در جهان/ این شاخص برای ایران به مراتب پایینتر از کشورهایی مانند عربستان یا عراق است.
سهم رانت نفت از اقتصاد ایران هم در سال ۲۰۱۹ میلادی به ۲۰٫۴ درصد میرسید و ایران از این منظر در جایگاه یازدهم در جهان قرار داشت. همین ویژگی، موجب ضعف اقتصاد ایران بوده و چهبسا آن را تحریمپذیر هم کرده است. با این همه، ایران از این منظر از برخی کشورها جایگاه بهتری دارد.
اما از طرف دیگر، به نظر میرسد که تحریمها به نوبه خود موجب شدهاند ایران کشوری با تنوع صادراتی پایین باشد. در واقع، ایران اکنون چند سالی است که همه کار میکند تا تنها بتواند تحریمها را دور بزند و نفت بفروشد و صادرات هر کالای دیگری، امری غیرضروری و تزئینی به نظر میرسد.
اقتصادها و پیچیدگی آنها: چه کسی جلوتر است؟
کشورهای مختلف محصولات مختلفی تولید میکنند و از منظر صادراتِ این محصولات هم، تفاوتهایی با یکدیگر دارند. در این میان، اقتصادها هر چقدر که قادر به تولید محصولات متنوعتر و پیچیدهتر باشند و همزمان قادر به رقابت در بازارهای جهانی بر سر همین محصولات باشند، از منظر «شاخص پیچیدگی اقتصادی» هم جایگاه بهتری خواهند داشت.
این موضوعی است که «شاخص پیچیدگی اقتصادی» (Economic Complexity Index) آن را نشان میدهد. همانطور که از عنوانِ این شاخص پیدا است، «شاخص پیچیدگی اقتصادی»، پیچیده بودن اقتصادها را بررسی میکند. این مقایسه اما در سطح «محصولات» یا خروجیهایِ یک اقتصاد و در مرحله صادرات انجام میگیرد.
کشورهای صاحب فناوری، اقتصادهای پیچیدهتری دارند و به دشواری میتوان آنها را تحریم کرد.
به بیان ساده، در بررسی «شاخص پیچیدگی اقتصادی»، به مواد اولیه، زیرساختها، قوانین، دانش فنیِ نیروی کار در آن کشور و فناوریهایی که در اختیار کارخانههای آن کشور قرار دارد، نگاه میکنیم و اینکه محصولِ خروجی، تا چه حد پیچیدگی دارد.
در این میان اما یک موضوع دیگر هم اهمیت دارد: محصول نهایی، در مرحله صادرات مد نظر قرار میگیرد. در واقع، میزانِ پیچیدهبودن یک اقتصاد، در قالب کالا یا محصولی در نظر گرفته میشود که در نهایت، روانه بازارهای جهانی میشود.
از فروش نفت تا صادرات ابر رایانه
یک مثال ساده شاید موضوع را روشنتر کند. برای «لیبی» که نزدیک به ۴۴ درصد از تولید ناخالص داخلی آن از محل صادرات نفت ایجاد میشود، پیچیدگی اقتصادی معنایی ندارد. در چنین اقتصادی، نهادههای کمی (نیروی کار، برق و امثال اینها) مورد استفاده قرار میگیرند و کالای نهایی (نفت خام) به سادگی روانه بازارهای جهانی میشود.
رقبای چنین کشوری هم کم نیستند و به سادگی میتوانند مشتریها را مجاب به خرید از خود کنند. مثلا، بلافاصله پس از سقوط دولت «معمر قذافی» در لیبی، کشورهایی مانند عربستان، کویت و حتی عراق، جای نفت این کشور را در بازار جهانی پر کردند.
حالا کشوری فرضی (مثلا ژاپن، آمریکا، چین یا آلمان) را در نظر بگیرید که ریزتراشههای رایانههای کوانتومی را تولید میکند و رقیبی هم در جهان ندارد. این کشور فرضی، محصولی را تولید میکند که بسیاری از دیگر کشورها به آن احتیاج دارند و بنابراین برای خرید آن حاضرند دست به جیب بشوند.
«سرریز اقتصادی» چیست؟
علاوه بر این، کشوری که توانسته چنین محصولی تولید کند، میتواند (به عنوان نمونه)، پس از مدتی با استفاده از همین ریزتراشهها، ریزتراشههای قدرتمندتری بسازد که در مغز انسان قرار میگیرند و به او قابلیتهای جدید میدهند.
این محصول جدید، حتی از محصول قبلی هم پیچیدهتر خواهد بود و ممکن است انحصار کشور مورد اشاره در تولید کالاهایی خاص و صادرات آنها را بالاتر هم ببرد. در واقع، این کشور، دانش فنی، نیروی کار، انباشت فناوریهایِ مختلف و موارد متعدد دیگر به عنوان نهادههای تولیدِ چنین ریزتراشههایی را در قالبهای مختلف میریزد و سبد صادراتی خود را متنوعتر میکند.
شرکت «میتسوبیشی»، علاوه بر خودرو، طیف متنوعی از محصولات، از کشتی گرفته تا آسانسور نیز میسازد.
به این رخداد، «سرریز» (Spillover) گفته میشود و منظور از آن، سرریز کردن دانش و سرمایه از یک حوزه اقتصادی به دیگر حوزههای اقتصادی در مورد اقتصادهای توسعهیافته است. مثلا، شرکت «میتسوبیشی» در ژاپن، علاوه بر خودرو، کشتی،آسانسور (و بسیاری چیزهای دیگر) هم میسازد.
یکی از رازهای «تحریمناپذیری» این است
بررسیها نشان میدهد که «پیچیدگی اقتصادی» بالاتر، به توسعه اقتصادیِ سریعتر هم ختم میشود. بر این اساس، بررسیها نشان میدهند که کشورهایی مانند «ونزوئلا» یا «آنگولا»، با وجود در اختیار داشتن پتانسیلهای توسعه، احتمالا به دلیل عدم پیچیده بودن اقتصادهایشان، روند توسعه کندی دارند، یا در دام عدم توسعه افتادهاند.
بر اساس مطالعهای که در دانشگاه «هاروارد» صورت گرفته، در سال ۲۰۱۸ میلادی، ایران در جایگاه ۱۰۱ در میان ۱۳۳ کشور مورد بررسی از منظر «شاخص پیچیدگی اقتصادی» قرار گرفته است. در همان زمان، «ژاپن»، جایگاه نخست را داشت.
«ژاپن»، دستکم از سال ۲۰۰۰ میلادی که این پژوهش توسط دانشگاه «هاروارد» انجام شده، جایگاه نخست را در میان پیچیدهترین اقتصادهای جهان داشته است. در آن سال، جایگاه دوم در اختیار سوئیس و جایگاه سوم در اختیار «کرهجنوبی» بوده است. «آلمان» در سال ۲۰۱۸ میلادی چهارمین اقتصاد در این فهرست بوده و این در حالی است که در عمده سالهای هزاره جدید (از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو) در جایگاه دوم قرار داشته است.
بنابراین، به نظر میرسد که اکنون دستکم یکی از رازهای «تحریمناپذیری» را میدانیم: «جمهوریهای موز فروش» به راحتی تحریم میشوند، اما اقتصادهای پیچیده، به این راحتی قابلتحریم نیستند. تاریخچه تحریم ایران و عراق را از این منظر (البته به صورت نسبی) میتوان به همین شکل قضاوت کرد.
نظرات