انتصاب زنان بر اساس شایستهسالاری یا تبعیض مثبت؟
در میان جامعه زنان شاغل ایران، چه فعالان بخش خصوصی و چه آنها که در دولت و بخشهای مرتبط به آن فعالیت میکنند، همواره بحث جنسیت، اختلاف و تبعیضها مطرح بوده است.
تبعیض مثبت در برابر دیدگاه زن سالارانه
در جامعه امروز ما افرادی هستند که با دیدگاه زن سالارانه، زنان را جلوتر از مردان فرض میکنند و خواهان حقوق بیش از حد و غیر واقعی هستند. از آن سو، دسته دیگری میانهروی را ترجیح میدهند و عبارت «تبعیض مثبت» را برای خود ساختهاند.
در واقع، «تبعیض مثبت» به این شکل تعریف می شود که در کشور ظرفیتهای فرهنگی برای پذیرش و حضور زنان آماده نیست و عمدتاً بهخاطر جنسیت زنان را عقب میاندازند و آنها را مجبور به هزینه بیشتر میکنند.
در تبعیض مثبت با استفاده از قانون سهم بیشتری برای زنان قائل میشوند با این هدف که زنان برای حضور فراگیر بیشتر تشویق شوند. در این حالت چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی قانون حمایت میکند تا همانگونه که گفته شد زنان در حوزه فعالیتهای اقتصادی تأثیرگذار تر شوند و نقشهای موثرتری را اشغال و ایفا کنند.
این مسئله انتقاد فراوانی نیز در بر دارد. به عنوان مثال، در اروپای یکی دو دهه گذشته تبعیض مثبت زیاد انجام میشد اما در مدت کوتاهی سبب دلزدگی همان زنانی شد که از با استفاده از این مسیر توانسته بودند به جایگاهی دست پیدا کنند.
از آنجا که جامعه اطراف آن زن پس از مدتی او را ترک کردند. آنها اعتقاد داشتند که زن مورد بحث نه به دلیل شایستگی بلکه به واسطه وجود و استفاده از تبعیض مثبت آن جایگاه را به دست آورده است بنابراین مشروعیت نداشت. با این حال، امروز میگویند بهتر است زنان مفهوم شایستگی را بیشتر و بهتر دریابند. در آن حالت قطعاً میان جنسیتها اختلاف نیست.
شایستگی، شایسته سالاری و عناصر آن
شایستگی از چند عنصر تشکیل شده است. میتوان گفت شایستگی ترکیبی از عناصر مختلف دانش، تخصص، مهارت، خودباوری و توانایی هست. دو عامل ابتدایی علوم تئوری هستند که افراد بر حرفهای که برای خود انتخاب میکنند، تسلط و تبحر داشته باشند.
مهارت مورد مهم بعدی است. به این معنا که فرد باید بتوانند از دانش به دست آورده خود استفاده کاربردی کنند. توانایی یعنی از لحاظ جسمی و روحی بتواند آن مهارت را اجرا کرده و برای ایجاد تغییر یا حرکت رو به جلو از آن بهره گیرد.
با تمرکز بیشتر بر این تعاریف در مییابیم که بحث قدیمی میان زنان و مردان اختلاف در تخصص و مهارت نیست بلکه در توانایی روحی و جسمی است. پس لازم هست که زنان بتوانند در این مورد بیشتر خود را ارتقا دهند و پیشرفتهایی به دست آورند.
شاخص دیگر داشتن انگیزه و دیدگاه یا میل به پیشرفت است. مهم است که افراد شایسته هدف و برنامهریزی داشته باشند و بدانند بالا رفتن از پلههای ترقی را برای دستیابی به کدام هدف دنبال میکنند.
اگر شایستگی را برای ارزش آفرینی در کشور خودشان، دستیابی به فناوری بالاتر، کسب جایگاه بهتر و به دست آوردن ارزشهای اساسی و مهمتر برای مملکت خود دنبال میکنند، در این حالت افرادی قطعاً شایستهتر هستند که بتوانند حرفه اصلی خود را در استانداردهای اصلی و با بهترین کیفیت اجرا کنند.
شاید بتوان گفت، آنگاه که یک زن مثل مرد تمام این شیوهها را به کار برد و شاخصها را ارتقا بخشد در این حالت میتواند امیدوار باشد که جایگاهی برابر در اجتماع و خانواده به دست آورد.
چه میکنیم و آنچه باید انجام دهیم
بنابراین آنقدر که زنان ما برای تبعیض مثبت میجنگند اگر برای رسیدن به مهارت و دانش نه فقط مدرک دانشگاهی تلاش کنند (مدرک اگر تبدیل به مهارت نشود مفید نیست) مطمئنا جایگاه حرفهای قابل اتکا و مطلوب را به دست خواهند آورد.
بدون شک تلاش برای ارتقاء توانمندیهای روحی و جسمی، داشتن چشمانداز و دیدگاهی که پشت آن میل به پیشرفت معلوم باشد اثربخش خواهد بود. درک این مطلب برای جامعه بسیار آسان است که آیا فردی برای خود یا برای جامعه تلاش میکند.
اگر این شرایط و حالت ذهنی در زن به وجود آید و فعالیت حرفهای خود را به سطحی استاندارد برساند میتوان امید داشت که وقت خود را صرف رسیدن به جایگاه بالاتر کرده است بدون اینکه دیگران یا قانون را نردبان رشد و پیشرفت خود کرده باشد.
از این رو، ضروری است که در سال ۱۴۰۰ ما زنان این نکات را مورد توجه قرار دهیم. اگر چه، زنان برای به دست آوردن تخصص هزینه بیشتر و تلاش بیشتری به خرج میدهند و رقابت را در فضای نابرابری تجربه میکنند. پس به همین دلایل و هزاران عامل عقب افتادگی دیگر هم موفقیت آنها ارزش بالاتر و صدای آنها اعتبار بیشتری نزد جامعه دارد.
یادداشت دیگر این نویسنده را از لینک سرنوشت عجیب پولهای بلوکه ایران در چین بخوانید.
نظرات