بیسکویت ایرانی هم در مناطق آزاد ما یافت نمیشود
یک کارشناس اقتصادی با اشاره به نقش مناطق آزاد در ترویج اقتصاد بازار آزاد و الگوسازی برای نظام لیبرال دموکراسی گفت: حتی کشورهای غربی که بانی تفکر اقتصاد بازار هستند به آن اعتقاد ندارند و بهاقتضای منافعشان بر کالاهای خارجی تعرفه وضع میکنند. با توجه به مطرح شدن لایحه افزایش مناطق آزاد، نقش این مناطق
یک کارشناس اقتصادی با اشاره به نقش مناطق آزاد در ترویج اقتصاد بازار آزاد و الگوسازی برای نظام لیبرال دموکراسی گفت: حتی کشورهای غربی که بانی تفکر اقتصاد بازار هستند به آن اعتقاد ندارند و بهاقتضای منافعشان بر کالاهای خارجی تعرفه وضع میکنند.
با توجه به مطرح شدن لایحه افزایش مناطق آزاد، نقش این مناطق در رونق اقتصادی کشور به مبحثی فراگیر در فضای فعلی اقتصاد کشور تبدیل شده است. برخی از کارشناسان عقیده دارند در شرایط کنونی با توجه به کیفیت بالاتر و قیمت ارزانتر تولیدات خارجی و این که اکثر کالاهای ایرانی مزیت رقابتی ندارند، افزایش مناطق آزاد، قبل از اینکه خواسته باشد به صادرات ایران کمک کند، به نابودی تولید داخلی منجر میشود.
در این رابطه برای جویا شدن نظر کارشناسان این بار با حمیدرضا مقصودی، کارشناس اقتصادی گفتوگو کردهایم.
از منظر شما مناطق آزاد تجاری در اقتصاد ایران و جهان از چه جایگاهی برخوردار است؟
سرآغاز داستان منطقه آزاد از این نقطه است که یک اندیشهای بهعنوان «اقتصاد بازار آزاد» وجود دارد. از مبانی اساسی اقتصاد بازار آزاد این است که شما باید به هریک از عوامل بازار آزادی و حق انتخاب بدهید. این عوامل بازار حداکثر سود خود را دنبال کنند. جامعه بشری به یک تعادلی میرسد که این تعادل را «تعادل بهینه» نامگذاری کردهاند. شما باید اجازه بدهید فردی در بازار بدون موانع نهادی، ساختاری و اداری وارد بازار شود و بتواند جنس خود را بهراحتی در بازار عرضه کند و هر موقع که دید بازار برای او بهصرفه نیست بتواند جنس خود را از بازار خارج کند. این اندیشهای است که بیش از سیصد سال، فراتر از یک اندیشه، از گستره تمدنی برخوردار است. اما بزرگان این اندیشه از همان ابتدای مطرح کردن این نظریه با یک چالش جدی روبهرو بودند و آن عدم پذیرش و سرسختی برخی سیستمهای حاکمیتی در مقابل این نظریه بود.
راهکار آنها جهت برونرفت از این چالش الگوسازی بود. بنابراین اندیشمندان نظریه بازار آزاد، بعد از اینکه به این راهکار رسیدند، به فکر الگوسازی از نظام بازار آزاد افتادند، به این صورت که این الگوهای ایجاد شده از نظام بازار آزاد مردم را به این نتیجه برساند که نظام بازار آزاد، نظام مطلوب، بهینه و کارآمدی است تا گاردی که در برابر نظام بازار آزاد ایجاد شده است، بهمرور زمان از بین برود و این باز شدن گاردها در مقابل نظام بازار آزاد باعث فراگیری نظام بازار آزاد میشود.
از همان موقع این الگوسازیها شروع شد، مثلا در همان قرن هفدهم گوشههایی از شهر «لندن» تبدیل به بازار سهام شد. در قرنهای مختلف و در مکانهای متفاوت این پایلوتها شکل گرفت و در هر مکانی که نهادها مقاومت بیشتری در مقابل نظام بازار آزاد داشتند، اتفاقاً سعی کردند که بیشتر این پایلوتها را تسرّی بدهند.
نظریه تسری دادن نظام بازار به شیوه الگوسازی تا به امروز نیز ادامه یافته است. یکی از پایلوتهایی که امروزه برای اثبات کارآمدی «نظام بازار آزاد» استفاده میشود، مناطق آزاد تجاری است، یعنی میگویند یک مناطقی را شناسایی کنیم که بهلحاظ ژئوپولیتیک جایگاه مناسبی برای جریان اطلاعات و کالای آزاد داشته باشد.
منظورتان از جریان باز اطلاعات چیست؟
جریان آزاد اطلاعات را که بهاصطلاح غربیها رکن دوم جریان لیبرال دموکراسی است، با نهادهایی همچون (FATF) میخواهند دنبال کنند، یعنی جریان شفاف سازی اطلاعات. این مطلب بهلحاظ تئوری مطلب زیبایی است اما در مقام عمل اینگونه نیست چراکه اگر واقعاً اینگونه است چرا کشورهای اروپایی به آن پایبند نیستید؟ آیا عملاً شفاف عمل میکنید و شفاف سازی میکنید؟ اگر اینگونه است یکی از شفاف سازیها جریان شفاف علم و فناوری است و جریان آزاد دانش است؛ چرا مانع آن هستید؟ چرا اگر ما به یک دانشی دست یافتیم ترورمان میکنید؟
در نظام بازار آزاد تعرفهها به حداقل میرسد؛ بنابراین تشکیل «مناطق آزاد تجاری» برای کشورهایی که عضو (WTO) هستند، چه معنایی دارد؟
اصلاً در نظام بازار آزاد تعرفه معنا ندارد، اما آنها هم موانع نهادی در مقابل واردات کالا به کشور خود را دارند. اکنون در جهان کشوری که بهمعنای واقعی خود در آن نظام بازار آزاد مبادلات صورت گیرد، عملاً وجود ندارد. آن کشورهایی که عضو WTO هستند در واقع بهلحاظ تئوری قوانین آن را پذیرفتهاند و از عمل تا نظر فاصله است، چون در عمل تعرفه وضع میکنند و مانع تجاری وضع میکنند، بهعنوان نمونه کشور کره جنوبی بین کشورهایی که بهاصطلاح توسعه یافته نامگذاری شدهاند، بزرگترین موانع تجاری را برای ورود کالاها به کشورش ایجاد کرده است. موانع نهادی برای صادرات کالا به کره جنوبی بسیار شدید است بهگونهای که در نیمه دوم قرن بیستم این موانع نامحدود بود و جنسی که معادل داخلی داشت اجازه ورود به خاک این کشور را پیدا نمیکرد.
طرفداران عملیاتی ساختن «نظام بازار آزاد جهانی» زیاد با (WTO) موافق نیستند چراکه در عمل هیچکدام از کشورهای عضو نیستند که یک نظام کاملاً باز بدون دخالت دادن سیاستهای مالی دولت و یا وضع تعرفه گمرکی را در عمل پیاده کنند؛ مثلاً خود آمریکا بهجای اینکه «ارز»ش شناور باشد، سعی میکند با چاپ پول و جمع کردن پول خود، بازار را کنترل کند، درصورتی که کنترل، در بازار آزاد معنایی ندارد. چین که بهمقدار فراوانی یوان چاپ میکند تا نرخ یوان پایین بیاید تا صادرات بیشتر شود و از واردات جلوگیری کند و یا ژاپن که بهمناسبتهای مختلف سیاسی، اجتماعی جریان انرژیاش را کنترل میکند. همه این کنترلها را کشورهایی انجام میدهند که عضو (WT0) هستند.
اصلاً خود اعمال کردن «تحریم» خلاف بازار آزاد است، یعنی نظام آمریکا علیرغم ادعای اینکه عضو (WT0) هستم با این وجود کاملاً ناسیونالیستی اداره میشود ولی به یک سری از کشورها که میرسند، از آنها میخواهند که بهصورت عملی و تئوری نظام بازار آزاد را بپذیرند. این تناقض نظام سرمایه داری است که تئوری آنها با آنچه در واقع انجام میدهند متفاوت است.
یک مطلبی اساسی وجود دارد که به آن توجه نشده است و آن اینکه خود سازمان (WT0) و بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و… اینگونه سازمانها، خود نهادهای کنترل کننده با سیاستهایی که اعمال میکنند، هستند، مثلا به این کشور وام میدهند و به آن کشور وام نمیدهند. این کشور کارش را خوب انجام داد تشویقی به آن بدهد و فلان کشور کارش را بد انجام داد تحریمش کند.
ابتدای شکلگیری سازمانهایی همچون (WT0)، صندوق بینالمللی پول و… از این دست نهادهای بینالمللی، جهت پیشبرد اهداف اقتصادی بوده است یا میتوان اهداف دیگری را نیز در ورای آن جستوجو کرد؟
پاسخ و جواب شما را از این واقعیت تاریخی بدهم. رکود 1930 که رخ داد کشورهایی همچون انگلستان، فرانسه و آمریکا که بهاصطلاح این کشورها مهد تئوری تجارت آزاد بودند دیدند که در این رکود نظام تجارت آزاد با شکست دارد روبهرو میشود و آن طرف استراتژی مارکسیسم داشت دنیا را تسخیر میکرد. کینز به پارلمان انگلیس رفت و سخنرانی کرد و این جمله را گفت که "مارکسیسم تا مرزهای انگلستان آمده و هنوز شما حرف از تجارت آزاد میزنید؟" و بعد آن موقع یک پیشنهاد داد و آن اینکه "باید در کشورهایی که دارای مرز مشترک با حوزه تمدنی مارکسیسم هستند سازمانهایی را ایجاد کنیم که این سازمانها از سیطره اندیشه مارکسیسم بر نظام لیبرال دموکراسی جلوگیری کنند". در اینجا دو سؤال مطرح میشود و آن اینکه اولاً این نهادها چه نهادهایی بودند و دوم اینکه در کجا باید تشکیل میشدند؟
یکی از جاهایی که با مارکسیسم مرز مشترک داشت خود ایران در سال 1930 بود. در سالهای 1300 تا 1310 چه نهادهایی در ایران تشکیل شد؟ بانک سپه، سازمان برنامه و بانک مرکزی. در سطح بین المللی نیز صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و بهمرور زمان سازمان یونسکو، سازمان خواروبار جهانی و WTO بهمرور زمان تشکیل شدند.
در نتیجه اینچنین سازمانهای کنترل کنندهای ایجاد شد. این سازمانها فریز کننده اندیشه لیبرال دموکراسی هستند که با یک شیوهای متناقض به این کار میپردازند. با یک ساختار متناقض این سازمانها شکل گرفتهاند؛ مثل اینکه بخواهید با کنترل دیگران از آزادی دفاع کنید. پشتپرده ظاهر زیبای «تجارت آزاد» و «جریان اطلاعات آزاد» دیکتاتوری امنیتی نظام سرمایهداری است. بهوضوح آشکار است که این نهادها و سازمانهای بین المللی نهادهای امنیتی هستند و برای اثبات آن احتیاج به تحقیقات میدانی نیست بلکه با تحلیل چنین مطلبی آشکار میشود. این سازمانها ابزار قدرت و سیطره بر دنیا هستند.
جایگاه مناطق آزاد در بین سیاستهای این سازمانها چیست؟
مناطق آزاد، پایلوت عملیاتی نظام بازار آزاد در کشورها هستند. برای کشورهایی که عضو WTO نشدند یا اینکه در سیستم نظام بازار آزاد مقاومت میکنند به آنها توصیه میشود که "حداقل یک منطقه آزاد تجاری تشکیل دهید". مردم که به این مناطق میآیند موهبتهای نظام بازار آزاد را مشاهده میکنند و ترغیب میشوند که به طرفداران نظام لیبرال دموکرات رأی بدهند و نتیجه این رأی دادن سر کار آمدن افرادی است که طرفدار نظام لیبرال دموکراسی هستند، از این جهت است که بعد از انقلاب اسلامی طرفداران نظام لیبرال دموکراسی برای ایجاد مناطق آزاد اصرار فراوانی داشتند.
به گزارش تسنیم، حجم فراوانی از بودجه مملکت را به آنجا میبرند که بتوانند مدعی موهبتهای نظام بازار آزاد شوند، در حالی که اینها همه بودجه مملکت است که در آنجا خرج میشود، یعنی از بودجه عمرانی میزنند تا به رونق این مناطق بیفزایند و صرف تجملات در این مناطق از آبادانی سایر مناطق اهمیت بیشتر پیدا میکند. قویترین تکنوکراتهای خود را برای مدیریت این مناطق به آنجا میبرند، چرا؟ چون بودجه دولتی را به آنجا بکشانند تا مردم مقهور ماشینها و ساختمانها شوند و با بهت بگویند که "این میتوانیم باشیم و اکنون این هستیم" در حالی که غافل از این نکته که با عدم توازن در بودجه و امکانات مملکت چنین اتفاقی رخ داده است.
در مورد تأثیرات این مناطق در رونق یا عدمرونق تولید داخلی توضیح دهید؟
آنهایی که میگویند افزایش مناطق آزاد باعث رونق تولید، افزایش صادرات و در نتیجه تحقق اقتصادی میشود پیشنهاد میکنم یک مرتبه به این مناطق سفر کنند و اگر بهاستثنای شیر و مواد زودفاسدشدنی کالای ایرانی دیگری در آنجا مشاهده کردند بنده حرف آنها را تأیید میکنم. مردم که به مناطق آزاد میروند صرفاً بهجهت خرید جنس خارجی است و یک بیسکویت ایرانی نیز در آنجا مشاهده نمیشود. از حاشیه خلیج فارس تا سیرجان که سیصد کیلومتر تا بندرعباس فاصله دارد نیز متأسفانه داستان به همین صورت است.
اکنون نظام اقتصادی غرب دچار نوعی تناقض درونی است زیرا خود آنها نیز بهدنبال بازار آزاد نیستند و میخواهند با فریب ما نظام لیبرال دموکراسی خود را نگه دارند. این نهادها ابزارهای استعمار هستند و نهادهای کنترلی هستند. در ایران آنهایی که برای نظام بازار آزاد پافشاری میکنند آنهایی هستند که از این نهادهای کنترل کننده محدودیتزای خلاف نظام بازار آزاد بهنفع نظام بازار آزاد میخواهند استفاده کنند. این یک فرهنگ و ایدئولوژی است و نمیتوانید ادعا کنید که فضا یک فضای فقط اقتصادی است و وقتی بهعنوان نمونه «کیش» آمد به ذهنتان باید یک ایدئولوژی به ذهنتان بیاید و آن دین لیبرال دموکراسی و فرهنگ لیبرال دموکراسی است.
بنابراین مناطق آزاد بیش از اینکه یک منطقه آزاد تجاری باشد، منطقهای برای القای یک ایدئولوژی است؟
بله، دقیقاً مناطق آزاد برای القای یک ایدئولوژی و القای کاذب یک ایدئولوژی هستند، چرا که واقعا بازار آزاد حقیقتش اینگونه نیست. در کشورهایی مثل ایران بودجههای فراوان خرج میکنند و از جاهای دیگر کم میگذارند تا یک نماد کاذبی از نظام لیبرال دموکراسی برای مردم ایجاد کنند.
اکنون که اینگونه مناطق آزاد نمای بیرونی خوبی دارد بهجهت محدود بودن تعداد آن است؛ زیرا بودجه سایر نقاط کشور خرج آن میشود، حال سؤال این است: با افزایش تعداد این مناطق با کدام بودجه به فکر توسعه آن خواهند بود؟
بنده اصلاً مخالف نیستم که بهفرض تمام مناطق ایران را منطقه آزاد کنید اما آیا بودجه لازم آن را دارید که آن مناطق جدید را همچون مناطق سابق مثل کیش بسازید؟ قطعاً شدنی نیست و فروپاشی نظام اقتصادی رخ میدهد؛ زیرا چنین بودجهای نیست و این تئوری استعمار است که وقتی با ضعف روبهرو شوید از شما بهرهکشی کند.
نظرات