چرا وضعیت آب در خوزستان بحرانی شد؟
در ۵۰سال اخیر شاهد تغییرات اقلیمی، بروز سالهای ترسالی و خشکسالی بودهایم، اما اقدامات بشر موجب تغییرات منفی در این روند شده است.
در سال ۹۸ و با بروز سیل، بسیاری از مسئولان از جمله وزیر نیرو اعلام ترسالی کردند در حالیکه این پیشبینیها درست نبود و کاهش یا افزایش بارندگی به این شکل از نظر ما کارشناسان آب، پدیدههای تصادفی هستند.
در این سال بعضی از مدیران دستور دادند هرکسی میخواهد، برنج بکارد و در نتیجه حدود ۸۰هزار هکتار در کرخه سفلی برنج کاشته شد. برنج یک کشت پر آببر اما پایدار است و وقتی مزه آن زیر دندان کشاورز رفت، نمیشود گفت دیگر کشت نکند.
سال بعد این ماجرا تکرار شد و امسال هم ماجرا همین است. مسئولان تصور کردند سال۹۹ هم سیل خواهد آمد در حالی که نمیدانستند این پدیدههای تصادفی تکرار نمیشود و احتمال اینکه سال بعد خشکسالی باشد، خیلی بیشتر از تکرار سیل است.
امسال هم بارندگی کاهش یافت و سازمان هواشناسی اعلام کرد با خشکسالی مواجه هستیم، کارشناسان آب جلسه تشکیل دادند و گفتند کشتهای آببر محدود شود و این موضوع به استانداری هم اعلام شد.
نمیدانم استانداری و سایر مسئولان استان ابزار و شرایط محدود کردن کشت محصولات آببر را داشتند یا خیر، اما میدانم که براساس آمار موجود، امسال حدود ۱۶هزار هکتار در حوزه کرخه سفلی که پاییندست سد کرخه محسوب میشود، برنج کشت شده است.
زمینها آماده آبگیری است و هرچند کشاورزان خشکسالی را میپذیرند، اما میگویند چرا ما نکاریم و بقیه بکارند؟ این یک واقعیت است. این در حالی است که با توجه به آنچه سازمان هواشناسی اعلام کرده، باید کشاورزی را محدود و کنترل میکردیم تا سهم آب آشامیدنی، آب محیطزیست و احشام برای کشاورزی صرف نمیشد.
هماکنون هم آب برای آشامیدنی، هور و احشام کافی است و مشکل اصلی، کشاورزی است. در واقع بهنظر میرسد برنامهریزی درستی از سوی مسئولان انجام نشده است.
در شرایطی که سال ۹۸ آب ذخیره شده در سدها میتوانست با مدیریت درست برای ۲سال خشکسالی کافی باشد، ناگهان استاندار وقت دستور داد برنج بکارید درحالیکه این تصمیم، درست نیست، اقتصاد پایدار را مدنظر ندارد و در زمینه مدیریت منابع آبی هم دوراندیشانه نیست.
دولت باید قاطعانه جلوی کشت را میگرفت و از هر راهی که میشد برای کسانی که بهدلیل تضمین سالهای قبل، کاشت برنج را انتخاب کردهاند و امسال برنج نکاشتهاند، جبران خسارت و کسانی که ممنوعیت را درنظر نگرفتهاند را جریمه میکرد.
این راهحلی است که میتوانست انجام شود. منابع آبی ما تجدیدپذیر است و هر سال از آسمان به ما میرسد و این ما هستیم که نمیدانیم در ترسالی و خشکسالی چطور از آن استفاده کنیم.
موضوع دیگری که در مدیریت آب خوزستان باید مورد توجه قرار گیرد، انتقال آب از سرشاخه کارون و دز است. از دوران قبل از انقلاب با ساخت تونل کوهرنگ یک، بخشی از آب از حوزه بالادست زایندهرود به فلات مرکزی ایران منتقل شد و بعد از انقلاب هم این روند ادامه داشت و موجب بروز مشکلات در جلگه خوزستان شد.
خوزستان یکی از بزرگترین استانهای ایران از نظر وسعت است که منابع طبیعی زیادی را در خود جای داده و ظرفیتهای بسیاری در حوزههای صنعتی و کشاورزی دارد، اما با همه این ظرفیتها هنوز مردم بسیاری از مناطق خوزستان از امکانات اولیه محروم هستند.
خوزستان مجموعهای از امکانات و محرومیتهاست که ترکیب این دو، موجب بروز بحرانهای اجتماعی شده. در این شرایط وقتی مردم میبینند آب آشامیدنی، کشاورزی، نفت و سایر منابعشان به خارج از استان میرود و گرهای از مشکلاتشان باز نمیشود، زبان به اعتراض میگشایند.
وقتی به نیازهای مردم توجه نمیشود بالاخره این زخم سر باز میکند و موجب بروز مشکلاتی ازجمله بحرانهای اجتماعی سالهای اخیر میشود.
گاهی مسئولان میآیند، طرحهایی ارائه میکنند و اعتبار اختصاص میدهند، اما این طرحها بهدلیل غیرتخصصی بودن قابل اجرا نیستند و مشکلی را حل نمیکنند. تصمیمگیریها همیشه در تهران و از سوی کارشناسانی اتفاق میافتد که با این استان آشنایی کافی ندارند. خوب است یکبار هزینه و محرومیتهای تاریخی استان را برای همیشه رفع کنیم.
منبع: همشهری
نظرات