استمرار فیلترینگ زیبنده جمهوری اسلامی نیست/امنیت فرهنگی کشور به مخاطر افتاده!
دستیار شهید رئیسی در پیگیری حقوق و آزادیهای اجتماعی معتقد است استمرار فیلترینگ فاقد وجاهت حقوقی و قانونی است و با ادامه فیلترینگ، امنیت فرهنگی کشورمان بیشتر به مخاطر افتاده است
پیگیری حقوق مادی و معنوی زنان و صیانت از حریم خصوصی شهروندان و مطالبۀ مستمر و مجدانۀ این حقوق از اشخاص و نهادهای مسئول فارغ از مذهب، قومیت و جنسیت در مجامع داخلی و خارجی و ایجاد زیرساختهای مناسب فنی و حقوقی به منظور دریافت و پیگیری مطالبات آحاد شهروندان از موارد پیگیری توسط دستگاههای اجرایی است. به جهت اهمیت این موضوع خبرنگار تابناک گفتگوی مفصلی را با سکینهالسادات پاد دستیار ویژه در پیگیری حقوق و آزادیهای اجتماعی در دولت شهید رئیسی انجام داده که مشروح آن را بخوانید:
دو مورد از عجیبترین و خاصترین مراجعه مردمی به شما برای موضوع حقوق شهروندی در دوره مسئولیتتان چه بود؟
جنس این حوزه و ماموریتی که به ما محول شده بر پایه پیگیری بود، یعنی من باید سراغ دستگاههای اجرایی میرفتم. قرار بود یک بستر فنی هم فراهم شود که مردم دسترسی راحتتری داشته باشند برای اینکه جهت استیفای حقوقشان به ما مراجعه کنند که به هر دلیلی این بسترسازی فراهم نشد.
کانال ارتباطی شما با مردم چه بود؟
تمام کانال ارتباطی ما با مردم از طریق همین بستر مجازی کانالها بود. مردم پیام به ما میدادند و آنهایی که مطلع شده بودند نامه برای ما ارسال میکردند. در واقع موضوعات مختلفی را شاهد بودیم که برخی هم به ما هم چندان ربطی نداشت.
پس مورد عجیب در آنها زیاد بود؟
آنچه خیلی عجیب بود اینکه نه مردم بهدرستی از موقعیت و حقوق خودشان در دستگاههای اجرایی مطلع نبودند و گاهی بعضی از مسئولان و مدیرانی که در جایگاهی قرار گرفتند دقیق نمیدانستند باید چه مواردی را در مقابل مردم انجام دهند.
مثل آگاهی نداشتن از پایههای حقوق شهروندی؟
بله؛ برای من عجیبتر این بود که شاید این بدیهیترین و پایهایترین حق شهروندی است که هم شهروند نسبت به حق خودش دانایی و آگاهی داشته باشه و هم مسئولان و زمامداران و حکمرانان بدانند چه تکالیفی در مقابل مردم دارند. خب به نظرم خیلی برام عجیب بود که چرا ما بعد از چهل و پنج سال از عمر انقلاب اسلامی در این شرایط هستیم که مطالباتی گاهی از من در بستر مجازی داشتند و از من خواستند و میگفتند اینها را باید انجام دهید که اصلا ربطی به جایگاه من نداشت و نشان میداد مردم چقدر در تعامل با دولت و کلا حاکمیت و حتی با قانون اساسی بیگانهاند.
یعنی مردم هنوز حقوق و قانون اساسی را نمیشناسند...
به عنوان کسی که در این موضوع تخصص دارم، فکر میکنم برای همه باید اصلا حجت باشد. یعنی همه باید مشروح مذاکرات را مطالعه کنند. در ضمن در یکی از جلسات یکی از آقایان خبرگان قانون اساسی میگوید خوبه ما آموزش قانون اساسی را در دروس ابتدایی قرار دهیم. بعد شهید بهشتی این را به عنوان یک امر بدیهی میداند و میگوید اینکه دیگه بدیهی است. در واقع آموزش قانون اساسی حقوق اساسی ملت، یک امر بدیهی و یک فرض پذیرفته شده برای هر حاکمیتی است. من برایم از عجایب است که هنوز محقق نشده و مردم آگاهی لازم را از حقوق اساسی خود ندارند.
جای چه ساز و کاری برای تامین بهتر حقوق شهروندی توسط دولت خالی است؟ حلقه مفقوده این بحث کجاست؟
من قطعا میگویم ما نیاز به یک نهاد ملی حقوقی بشری داریم. شاید این حرف من قابل پذیرش برای خیلی از افراد نباشد، شاید بعضی دستگاه های اجرایی این موضوع را در تعارض با ذات خودشان بدانند. فکر میکنند ممکنه باعث آزارشان شود و اذیتشان کتد ولی اینطوری نیست. باید در اینباره ساختار تشکیل شود، اتفاقا به نفع دولتی است که با هوشمندی بتواند این موضوع را به سرانجام برساند که دولت سیزدهم و شخص شهید رئیسی چون آدم حقوقی بودند و واقعا حقوق مردم را خیلی محترم میشمردند و حقوق مردم برایشان دارای اصالت بود اهتمام خیلی خوبی کردند ولی اهتمامی که به دلیل عدم درک یکسان نسبت به اهتمام رئیس جمهور این امر مهم الان بلاتکلیف است و دولت ناتمام قبل از مهلت عادی تمام شد. دولت جدید آمده به هر حال دوباره دچار سرگرانی شد چون ساختار ندارد.
چرا پیشنهاد دستیاری شهید امیرعبداللهیان را نپذیرفتید؟
خدا شهید امیر عبداللهیان را رحمت کند. بسیار انسان متخلّق به اخلاق اسلامی بود. چیزی که به شدت ما برای مسئولین نیاز داریم. خیلی با ادب بودند. اول اینکه واقعا حتما من توفیق نداشتم از محضر ایشان بهرهمند شوم. من در آن عمر کوتاه حضور خود در ساختارها در چند جلسه که توفیق پیدا کردم در خدمتشان بودم. در وزارت خارجه یک ساختاری به نام حوزه مدیرکل زنان و حقوق بشر فکر کنم وجود دارد که خانم دکتر افخم که اخیرا هم قرار شده ایشان سفیر باشند وجود دارد بنابراین در آن دوره بنده فکر کردم یک مقدار موازی کاری میشود.
گویا درگیر پروژه دیگری بودید؟
همان موقع من یک پروژهای داشتم که قصد داشتم به سوریه بروم. من این نکته را نگفتم ولی برای خود شخص شهید امیرعبداللهیان توضیح دادم که برای قضیه کودکان در فوعه و کفریا باید بروم. بله بچههای آنجا که در واقع تبادلی که بین ارتش آزاد و بین داعش و خود دولت سوریه بود به دلیل عملیات تروریستی شد تعدادی از بچهها همانجا شهید شدند، تعدادی را هم داعش برد. بررسی و تحقیق کردم در بعضی کشورهای حاشیه خلیج فارس بعضیها را تحت تعلیم خاص داعش قرار دادند که نقض حقوق کودک بود. من دنبال این بودم چون سازمانهای حقوق بشری سکوت مرگباری در قبال این قصه داشتند، داشتم با یک تیم به عنوان وکیل و یک فرد حقوقی به آنجا میرفتم که از همانجا بتوانم مستندسازی حقوقی کنم که در مجامع بینالمللی بتوانیم استیفای حقوق بچهها بکنیم که سرجمع این ۲ دلیل من بود که توفیق نداشتم دستیاری ایشان را بپذیرم و گرنه افتخار بود خدمت ایشان باشم.
چه تحلیلی از شخصیت مرحوم رئیسی داشتید؟ ایشان را چگونه آدمی یافتید؟
افرادی هستند که از من خیلی بیشتر به ایشان نزدیکتر بودند و هستند من به عنوان کمترین و فردی که شاید آن وجه شخصیت ایشان را که دیگران خیلی توجه نداشتند، محسوس درک کردم. در واقع به لحاظ فکری و اندیشهای من نزدیک بودم به ایشان که به عنوان دستیار ایشان بودم. دستیارها وظیفه دارند مسئلهها را به درستی به شخص رئیس جمهور برسانند و امین باشند. خوب این برای خیلیها سوال بود لذا بعضیها یادآوری میکردند که ممکنه رئیسجمهور دچار یک اشتباه خیلی وحشتناک شده و یک آدم به شدت بیربطی را آورده است؛ در حالیکه آنچه من میگفتم کنشهای مورد اعتراض بخشی از جامعه بود. همچنین برای انعکاس این موارد به رئیس جمهور خیلیها میگفتند ما حالمان خوب میشود هر بار توییت شما را میبینیم و هر بار حرف شما را میشنویم. شهید رئیسی وقتی بنده را انتخاب میکردند تنها این نبود که ایشان بخواهند من نماینده بخشی از مردم باشم؛ نه واقعا من نمایندگی بخشی از تفکر و شخصیت ایشان را میکردم.
درباره تفکر و دیدگاه رئیس جمهور شهید درباره زنان صحبت کنید.
شخصیتی از شهید رئیسی ساخته بودند که ایشان شخصیت ضد زن دارد؛ ایشان شخصیت بسیار مهربانی نسبت به زن داشتند و چارچوبها را بلد بودند. اینکه چگونه با یک زنی که در ساختار قرار میگیرد برخورد کنند. چیزی که ما خلا آن را بسیار احساس میکنیم. واقعا نوع مراوده رئیس جمهور شهید با من که خانم و به عنوان دستیارشان بودم نسبت به آقایون در شرایط مشابه خیلی متفاوت بود. چیزی که قانون اساسی و شریعت ما به شدت به آن توجه دارد. ادعا داریم هیچگونه محدودیتی برای حضور اجتماعی زنان در پستها و مشاغل مختلف نداریم. خود حضرت آقا بارها در سخنرانیشان در این باره فرمودند. قانون کار، قانون اساسی ما هم همین را میگوید که در حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زن و مرد با هم برابرند عین کلمه برابر در قانون اساسی آمده اما در اجرا و در مواجهه با زنان این موضوع خیلی جاها رعایت نمیشود ولی واقعا شهید رئیسی در این موارد قائل به اجرای قانون بودند.
ایشان موافق حضور زنان در ساختار مدیریتی کشور بودند...
بله. من دیدهام در فضای مجازی اخیرا واضح مثلا میگویند "زنها هر جا پست مدیریتی میگیرند، گند میزنند". واقعا شهید رئیسی در بحث عقلانیت هیچگونه فرقی بین زنان و مردان قائل نبود و به زنان اعتماد میکردند. مثل اعتمادی که به شخص بنده داشتند. من این را خیلی گفتم شاید تکراری باشد. یک خلا در ساختارها وجود دارد. شاید به همین دلایل از زن مدیریت خوب استفاده نمیکنیم. نبود زن در ساختارها در کشور خسارت است.
ورود زنان به مباحث تصمیمسازی و تصمیمگیری در سطح کلان کشور ضروری به نظر میرسد...
بله. زن اگر حضورش در اجتماع کم باشد انگار یک خانوادهای هستیم که پدر دارد ولی مادر ندارد. یعنی اینقدر بیقواره است. زن است که مادرانگی را بلد است و میتواند اختلافات درون خانواده را حل کند پس بنابراین ما از مرز انتخاب از روی سلیقه به ضرورت رسیدهایم. حضور زنها در عرصههای مختلف تصمیمگیری و تصمیمسازی ضرورتی عقلانی در یک حکمرانی طبیعی و کارآمد است. این موضوع را شهید رئیسی واقعا نسبت به آن درک داشتند. زن در ساختار مانند یک مادر عاقل است. زنان در ساختار علاوه بر آن وجوه ویژه و منحصر به فرد زن بودن عقلانیت مادرانگی دارند. یعنی ما نیاز داریم و باید به نوع خودمان مدیریت کنیم. یعنی مدیریت من زن با یک مرد فرق کند. حتما باید جنس کنشگری من، جنس مادرانه و زنانگی را داشته باشد.
و نگاه شهید رئیسی هم به حضور زنان اینطور بود؟
به قول نادر ابراهیمی مرد اساسا برای سیاست ساخته شده ولی زن منت میگذارد پا در میدان سیاست میگذارد و هرجا زنی هست در سیاست عطر عدالت استشمام میشود چون زن بلد است مادرانگی کند. و این را شهید رئیسی قبول داشت و واقعا تردیدی نداشت. در مورد اینکه زن مستقل باشد و عقلانیت داشته باشد و به عنوان یک مسؤل در جمهوری اسلامی نقشی بر عهده بگیرد اینها ویژگیهایی است که از شهید رئیسی کمتر در جامعه عنوان شده است.
در بحث برخوردها با زنان و دختران در یطح جامعه نگاه شهید رئیسی چگونه بود؟
آقای رئیسی در ساحت فرهنگی و اجتماعی واقعا آن چیزی نیست که میآیند و میگویند که آقای رئیسی اینگونه گفته و شخصیت ایشان را ضد زن نشان میدهند؛ نه ایشان به شدت احساس پدرانگی برای دختران جامعه ایرانی داشتند. ایشان غصه میخوردند برای اینکه فکر میکردند حق معنوی از دختران ما سلب شده و دختران ما دچار بحران هویت فرهنگی شدند. این را بارها به شخص بنده میگفتند که فکری به حال این دخترانمان کنید و دل اینکه بخواهند برخورد نامناسب با دخترانمان داشته باشند را نداشتند. من این موضوع را شهادت میدهم و هر جایی هم میگویم هر کسی هم میخواهد انکار کند، انکار کند.
جلساتی که خانم علمالهدی در مشهد داشت، بعد از ریاست جمهوری شهید رئیسی در تهران هم ادامه یافت؟ شما در آن جلسات بودید؟ سلوک شخصی ایشان چقدر با همسرش تفاوت دارد؟ چه شباهتهایی داشتند؟
من در هیچ جلسهای حضور نداشتم و بیاطلاعم. شهید رئیسی شخصیت ممتاز و منحصر به فرد به تعبیر حضرت آقا "یک رئیس جمهور محترم و مغتنم" بود.ما آنچه که داریم در مورد شخص شهید رئیسی در حوزه مسئولیتی و شخصیت اجتماعی آقای رئیسی است. خانم دکتر علمالهدی در این موقعیت قرار نگرفته که بتوان مقایسهشان کرد.
خانم علم الهدی چه ویژگیهایی دارند؟ فکر میکنید ایشان میتواند در قامت یک سیاستمدار حرفهای به فعالیت بپردازند؟
خانم علمالهدی شخصیتی دانشگاهی و اثرگذار فرهنگی و اجتماعی است ولی هیچوقت ادعای سیاستمدار بودن ندارد. در حوزه تعلیم و تربیت بالاخره صاحب سبک هستند و یک نگاهی ویژه دارند. یک نگاهی که واقعا نگاهش مستقل است نه ربطی به اینکه دختر آقای علم الهدی است و نه ربطی به اینکه همسر شهید رئیسی هستند. فرد مستقلی در واقع پرورش یافته در همین بستری که جمهوری اسلامی برای همه زنان ایجاد کردهاند و صاحب سبک و نظریه برای خودشان هستند.
اگر از شما برای این مساله کمک بخواهند، کمکشان میکنید؟
درخصوص کمک به ایشان فرقی نمیکند من کمک به جمهوری اسلامی میکنم و این را وظیفه خودم میدانم. حالا چه در ساختار باشم یا نباشم به دولت چهاردهم کمک خواهم کرد. وظیفه خود میدانم و دغدغهام جمهوری اسلامی و مردم هستند. جمهور یعنی مردم و اسلام عزیزی که این مردم همه باورهای مشترک با جمهوری اسلامی دارند. پس من اگر کمک نکنم و انجام ندهم ترک فعل مسلمانی کردم. من خدمت به جمهوری اسلامی را وظیفه میدانم حالا میخواهد اسمش هر چه باشد؛ خانم علم الهدی باشد، خانم بهروز آذر باشد؛ خانم خزعلی باشد. من با هیچ کسی مشکلی ندارم.
اختلافات فکری و نگرشی پیش نمیآید؟
اگرچه با خیلی از این بزرگواران اختلافات فکری جدی ممکن است داشته باشم که اتفاقا دارم اما چون با جمهوری اسلامی مشکل ندارم و چون همه ما هم اگر آبرو و حیثیتی پیدا کردیم به واسطه آن فرصت و خدمتی است که به مردم، انقلاب، اسلام و نظام جمهوری اسلامی پیدا میکنیم حتما تکلیف دارم کمک کنم.
درباره حلقه نیلیها (داماد و برادر داماد شهید رئیسی) حرف و حدیثهای زیادی در رسانهها مطرح شده؛ در دوران مسئولیت شما با این حلقه مراوده و همکاری داشتید؟
آدمی نیستم که به حلقهای وصل باشم. نه هیچ گروه سیاسی، نه هیچ حزب سیاسی. من یک آدم متخصصی بودم که به دلیل دغدغهمندیهایی که داشتم و کنشگریهایی که داشتم در جایگاه ویژهای که حقیقتا تاثیرپذیر بود. شاید هر کسی این ریسک را نمیکرد.
در جایگاه حساس دستیاری رئیس جمهور مشکلاتی برای شما پیش نیامد؟
یک نمونه را برایتان میگویم. مثلا یک توییتی میزدم و فردی که مشاوره یک وزارتخانه بود میآمد کامنت بد برای توییت من مینوشت با اسم و رسم فلان مسئولیت قانونی که دارد و حتی با اسم واقعی خودش. میآمد به من اهانت میکرد. میخواهم بگویم من خیلی فرصت نداشتم به حلقهها بپردازم. فقط در حد همان چیزهایی که در فضاهای مجازی میگویند شنیدم اما من به حلقهها توجه نداشتم چون به اندازه کافی چالش داشتیم برای این حوزه ماموریت.
پس بسیار چالش داشتید در مباحث مختلفی مانند حریم خصوصی و ...؟
به ذات شما اگر از آزادی بیان و حریم خصوصی و پیگیری حقوق مادی و معنوی حرف بزنید به شما میگویند فمینیسم. اصل قانون اساسی هم هست. حریم خصوصی اصل بیست و پنج قانون اساسی را اگر بخواهی حرف بزنی به تو میگویند میخواهی نهادهای امنیتی را تضعیف کنی. از آزادی بیان میخواهی حرف بزنی شما را رسما مجازات میکنند. درباره حقوق شهروندی بهطور عام میخواهی حرف بزنی مثلا صیانت از حقوق مردم در موضوعات مختلف ... اینها همه چالش بود.
یعنی نمیگذاشتند؟
بالاخره افرادی این چالشها را چالشیتر میکردند؛ یعنی مثلا یا باور به قانون اساسی نداشتند یا حتی قانون اساسی را یک بار از رو نخوانده بودند لذا دچار چالش میشدند. به هر حال مشکل را باید با خودشان حل میکردند. ما حاضر بودیم قانون اساسی را یکبار برایشان بخوانیم یا با همدیگر درباره قانون اساسی حرف بزنیم. به هر حال همه دولتها معمولا این افراد خاص را دارند. در هر دولتی هستند افرادی که پاشنه آشیل دولتها میشوند. بعضی از آنها خودشان اصل چالش برای پیگیری حقوق و آزادیهای اجتماعی بودند.
برخورد شما با افرادی که در فضای مجازی به شما توهین میکنند چگونه است؟
هیچی. مردم درباره دسترسی آزاد و واقعی به حقیقت و به اطلاعات صحیح محروم میدانم. بعضیها حتی نمیدانند دقیق قانون اساس چی هست. بستر را باید برایشان فراهم میکردند که نکردیم. آن افرادی که توهین میکنند قصد مجرمانه ندارند با من اینگونه برخورد میکنند. احساس تعلق خاطر به نظام و بعضی ارزشها دارند و البته بعضی هم از این فرصت دلدادگی مردم سوءاستفاده میکنند و آنها را دچار خطا میکنند تا به من و امثال من توهین کنند.
خب با این افراد چه باید کرد؟
هیچ.
هیچ برخوردی نباید داشت؟
از یک جهت میفهمم اگر این افزاد عاقل و آگاه باشند و فهم دقیقی داشنه باشند این قبیل کاترها را نمیکنند پس میتوان اینها را با مدارا حل کرد. میشود با آنها گفتگو کرد. این مسائل به شدت برایم موضوعیت دارد. من هر روز به نهج البلاغه مراجعه دارم؛ نه اینکه چون مسئول در جمهوری اسلامی بودم نه؛ قبلتر هم به عنوان فردی که یک کار پژوهشی و مطالعاتی انجام داده چیزی که فهمیدم از سیره امیرالمومنین (ع) حتی با خوارج هم کسانی را که زبان بلیغی داشتند برای گفتگو با آنها میفرستاد تا حرف بزنند تا اینکه دست به قبضه شمشیر ببرند.
حتی میدانیم در فضای مجازی تهدید به قتل هم شدید...
خب زمانی که بعضیها در همین فضای مجازی تهدید به قتل من کردند به قول ما وکلا میگوییم شروع به قتل هم نکرد، فقط تهدید کرد یا فحش داده است. من اصلا گلهای ندارم و به دل هم نمیگیرم ولی افرادی که آگاهانه خودشان را به ناآگاهی میزنند را معضل میدانم. یعنی از نگرانی من گذشته و آنها را معضلی برای نظام میدانم. کسی که خودش مسئول است ولی نمیفهمد و این درک رو ندارد که اگر رئیس جمهور حکمی برای من زده خب من دارم در راستای همین حکم کارم را انجام میدهم. تو در جمهوری اسلامی چطور مسئولی هستی که این مساله را درک نکردی؟ فهم نکردی؟ رئیس جمهور چرا چنین جایگاهی را ایجاد کرده؟ چرا چنین حکمی زده؟ من این افراد را معضل میدانم. مردم عزیزند. من مردم را تفکیک نمیکنم و همه را دوست دارم.
فکر میکنید دلیل عدم اقبال مردم به سعید جلیلی به عنوان مدعی ادامه دهنده راه شهید رئیسی چه بود؟
من قبول ندارم ایشان ادامهدهنده راه شهید رئیسی بودند. اتفاقا خیلی از اخلاق و ادبیات آقای پزشکیان را بیشتر شبیه شهید رئیسی میدانم. این طوری نیست که فکر کنیم آقای جلیلی ادامه دهنده راه ایشان بودند. مثلا در حوزهای که من در آن ماموریت داشتم فکر میکنم بیشترین حرفها را ما از آقای پزشکیان شنیدیم. در زمان انتخابات درباره آزادیهای اجتماعی هیچکدام از آقایان به اندازه پزشکیان حرف نزدند. به نظرم مردم اقبالشان به شخص رئیسجمهور شهید مخصوصا اقبال میلیونی در تشییع جنازه شهید بود. البته به معنای این نبود که فکر کنیم جمعیت را باید مصادره کنیم چون بین آن جمعیت افرادی بودند متفاوت با پوششها و افکار مختلف که خیلیها به پزشکیان رای دادند.
چه کسی بهتر بود به نمایندگی از تفکر شهید رئیسی در انتخابات حاضر میشد؟
من فرقش رو نمیگویم ولی واقعا تعبیری که حضرت آقا به کار بردند جامع الاخلاق یعنی فردی که بالاترین سعهصدر را داشته باشد و بتواند مجموع هم مسائل کشور را ببیند و هم همه آحاد ملت را ببیند و خودش را متعلق به یک طیف خاص نداند یا نگوید مملکت فقط همه چیزش متعلق به یک تفکر خاص باشد. این کسی که میتواند ادعا کند میخواهم ادامه دهنده راه شهید رئیسی باشم.
اگر بخواهید در جناح مقابل، نام چند خانم که تفکر درست و مفیدی درباره مشکلات زنان دارند را بگویید، چه کسانی را نام میبرید؟
یکی از آفتهای مهم مسائل زنان، سیاسی کردن موضوع زن است. خودم جناحی نیستم و وقتی بگویم جناح مقابل یعنی من جناحیام. من نمیگویم جناح مقابل ولی میگویم زنها از همه طیفهای فکری و احزاب مختلف باید همانطور به فرموده رهبر انقلاب باید مسئلهشان را حل کنند. زنها باید یاد بگیرند دور یک میز بنشینند و با هم گفتگو کنند. حالا میتواند خانم ابتکار باشدیا خانم مجتهدزاده. خانم فرهمندپور باشد یا قاسمپور. همه کسانی که زحمت کشیدند.
یعنی تعلقخاطر به جناح خاصی نداشته باشند بهتر است؟
همه میتوانیم دور هم بشینیم و گفتگو کنیم. چاره ای جز این هم نداریم. نمیشود دولت چهاردهم بیاید تمام دستاوردهای دولت سیزدهم را از بین ببرد. مساله زن مساله سیاسی نیست لذا من سوال شما را سوال دقیقی از این جهت نمیدانم. ما رویکرد و نگاه متفاوت داریم ولی میگویم مساله ما خیلی مساله شفافی است که بین همه زنها مشترک است. در حوزه حقوق هم در واقع محور گفتگوی همه زنان با اندیشههای مختلف سیاسی و فکری باشه تا بشود حلش کرد. مساله مهم اینکه زنهای پیشکسوت با راه دادن به جوانترها هم انتقال تجربه کنند و هم خود استراحت کنند.
شما در دوره مسئولیت اقدامی برای این گفتگوی مشترک انجام دادید؟
خودم به خانم خزعلی پیشنهاد دادم شما محور شوید و زنان ساختار را جمع کنید تا به یک وحدت برای استیفای حقوق زنان برسیم که ایشان انجام ندادند. بالاخره ایشان عضو کابینه بودند و در جلسات هیأت دولت حضور داشتند ولی من بیرون بودم. حتی فرصت یک جلسه برای تبیین ماموریت برای خود دولتیها را به من ندادند لذا ابن کار دور یک میز نشستن در قدرت اختیار ایشان بود و من فقط میتوانستم ایدهاش را بدهم.
برنامه آینده شما چیست؟ میخواهید به عرصه وکالت برگردید؟
بله بر میگردم به دفتر وکالتم. یکسال از حرفه خصوصی وکالت دور شده بودم. انشاالله علاقه خودم این است که وکیل مردم باشم ولی حتما در کنار وکالت مردم به عنوان حرفه دوست داشتنیام قرار است در فرآیند دستیابی به عدالت و دسترسی به حق حتما تکالیف اجتماعیام در حوزه فرهنگی و سیاسی و ... را دنبال کنم. اندک بضاعت و تجربهای که کسب کردم حتما به اشتراک خواهم گذاشت و حتما هم در استیفای حقوق مردم از هیچ تلاشی در سطح کلان و حرفهای کوتاهی نخواهم کرد. از بستر مدنی و اجتماعی وکیل مردم هستم.
پیامدهای برابر شدن دیه زنان و مردان در سالهای اخیر چه بود؟ آیا مورد و تاثیر خاصی را سراغ دارید؟
این بحث مفهومی و محتوایی نبوده و یک بحثی بوده که بیمه سالها از دادن دیه زنها شانه خالی میکرده است. به عنوان یک خانم مثلا گواهینامه داریم و رانندهایم و آقایان هم راننده و گواهینامه دارند؛ چه فرقی با هم میکنیم؟ آیا حق بیمه پرداختی ما کمتر است؟ قصه الان این است.
این موضوع باعث رضایتمندی زنان شده؟ چه مخالفانی داشت؟
ببینید بحث کرامت در همه تصمیمات ما و همه قوانین ما باید لحاظ شود. احترام به کرامت جنسیتی نیست. برای مردان هم هست و به ویژه برای زن در اسلام توصیه بیشتری شده و لذا پیگیری این موضوتع احساس خوشایندی را در زنها ایجاد کرد چون قبلتر احساس میکردند ما محترم نیستیم و حتی بعد از مرگ دیه ما را هم کامل به خانواده و بازماندگان نمیدهند در حالیکه یک بحث کاملا حقوقی بوده است.
پس یکی از مشکلات اساسی مباحث بیمهای بوده؟
بله، بحث بیمه بوده که سالها شانه خالی کرده است.
مباحث دیگری هم بوده که پیگیری جدی کرده باشید؟
در موضوعات دیگر هم ما باید ابتکاراتی داشته باشیم. در بحث حضانت ما باید حتما به یک جمعبندی برسیم. بحث حضانت زنان و حقوق خانواده نیاز به یک به روزرسانی جدی داریم. در بحث اشتغال نیاز به روزرسانی جدی داریم. باید اشتغال منعطف برای زنان به گونهای قانونمند باشد که هیچ کارفرمایی جرات نکند زنها را به هر بهانهای اخراج کند. میشود در این مورد امتیازاتی برای کارفرمایی که زنان را به کار میگیرد قائل شد. با همین شرایط منعطف ما میتوانیم ادعا کنیم الگوی متفاوتی از حضور اجتماعی زن در جمهوری اسلامی به دنیا ارائه کنیم که البته هنوز به این نرسیدهایم.
ایا تقاضای دیدار با مراجع را در طول سالهای فعالیت داشتهاید؟ یا دیداری داشتید؟
یکسال و سه ماه و تا شهادت شهید رئیسی در دولت بودم. با خانم مجتهد اول صحبت کردم. با خانم صفاتی قم هم جلسه داشتم. با خانم گلگیری جلسه داشتم. همچنین به جامعه الزهرا رفتم چون معتقدم بعضی از مسالههای زنها را خود زنان باید حل کنند. سوال اساسی و فلسفه تشکیل حوزه علمیه بانوان چه بود؟ مسایل را باید اینها بدانند به دلیل اینکه خودشان درک بهتری دارند نسبت به اینکه زن هستند. خودشان باید بتوانند بهتر حل کنند. به لحاظ فقهی سراغ آنها رفتم ولی برای سایر علما و مراجع آقا در واقع توفیق نداشتم محضرشان برسم.
برسیم به بحث فیلترینگ اینترنت. آیا وضعیت فعلی فیلترینگ از نظر شما قابل تداوم است؟
متأسفانه استفاده از فیلترشکنها جرم نیست ولی فیلترشکن فروشی جرم است. این موضوع از مباحثی است که دچار تضاد میشویم. یعنی به لحاظ مبانی حقوقی تعارضاتی را در این اقدامات و تصمیمگیریها میبینیم ولی مردم فیلترینگ را دور میزنند که این دور زدن امنیت فرهنگی ما را به مخاطره انداخته است. به طور جدی هم به مخاطره انداخته است. یعنی اینکه باعث دسترسی نوجوانان ما حتی به چیزهای بدتر شده است.
به نظر شما این تفکر فیلترینگ اصلا درست و منطقی هست؟
خب به نظر میرسد این تفکر عقلانی نیست. من همیشه گفتهام اصل بر آزادی است. فیلترینگ باید برای مواقع اسثنثنا، محدود و موقت باشد. به همین دلیل آقای رئیسی برای آقای آقامیری همزمان با من حکم دبیری شورای عالی فضای مجازی را زد و اینقدر تکرار میکنم تا پاسخ بگیرم. یازده حکم ایشان درباره بازنگری در سیاستهای مسدودسازی یعنی اینکه ذهن آقای رئیس جمهور متوجه این موضوع بوده که باید بازنگری شود. پس مسئله این بوده که باید در این زمینه بازنگری شود.
یعنی استمرار فیلترینگ وجاهت قانونی ندارد؟
از نظر من به لحاظ حقوق و آزادیهای اجتماعی استمرار فیلترینگ فاقد وجاهت حقوقی و قانونی است. باید برایش تصمیم درستی بگیریم. اگر ما میگوییم امنیتمان به مخاطره افتاده من معتقدم با فیلترینگ امنیت فرهنگی ما بیشتر به مخاطر افتاده است. امنیت ما به طور کلان و منافع ملی ما به مخاطره افتاده است.
درباره فیلترینگ نظر کارشناسان را جویا شدند؟
اگر معتقدند با استدلال کارشناسان امنیت ما به خطر افتاده پس موظف هستند راهکاری برایش پیدا کنند. ما نمیتوانیم اصل صورت مساله را پاک کنیم. استمرار فیلترینگ زیبنده جمهوری اسلامی نیست. یک جایی باید درباره آن تصمیم گرفته شود، تصمیمی که هم بتواند موازنه امنیت و هم حقوق شهروندی را برقرار کند.
نظر شما درخصوص طرح نور و تداوم آن چیست؟
درباره گشت ارشاد و طرح نور همیشه در توییتهای مختلفی حرف زدم و گفتم که پلیس حلقه آخر است. مکاتبه ای با همه دستگاههای مرتبط با موضوع عفاف و حجاب داشتم و از سی و دو دستگاه پاسخهایی گرفتم و خواستم ببینم در انجام تکالیفشان در حوزه عفاف و حجاب چه کردند. یه عبارتی علیرغم تخصیص بودجه و تکالیف قانونی؛ آنچه کف خیابان میبینیم و برداشت میکنیم یعنی کاری نکردند. مگر میشود برای یک وزارتخانه که امر عفاف و حجاب برایشان خیلی مهم است و بگویند میخواهیم ایستادگی کنیم و قانون را اجرا کنیم و پلیس هم به عنوان مجری قانون را اجرا کند ولی از آن طرف چه کردیم؟ چقدر آموزش دادیم؟ چقدر در بحث تربیتی اقدام کردیم؟
یعنی باید اقداماتی قبل از دستگیری و برخورد و ... انجام شود؟
من به شدت قائل به تربیتی بودن موضوع هستم. قائل به این هستم که ترک فعلها باید به طور جدی بررسی شود. باید قبل از دستگیری مردم با آنها برخورد شود. این فرق دارد با آنهایی که کسانی که سازماندهی شده رفتار و اقدام میکنند. حتی آنهایی که با گشت ارشاد صددرصد مخالف هستند در این موضوع اشتراک نظر دارند. همه آنانی که سازماندهی شدهاند یا ماموریت دارند که امنیت روانی و امنیت ملی ما را به مخاطره بیاندازند باید با آنان برخورد کنیم ولی همه مردم که مجرم نیستند. اگر قرار است گشت ارشاد به این شکل اجرا شود که دخترانی که من میگویم قربانیان، مجازات شوند، همزمان مسئولانی که ترک فعل کردند نیز باید مجازات شوند که بعد ما به یک عدالت واحد میرسیم.
از نظر شما حل مساله فیلترینگ در اولویت باید باشد یا طرح نور و گشت ارشاد؟
این ۲ موضوع متفاوت است. باید به جمع بندی برسیم. بحث گشت ارشاد را من به این شیوه اجراش نقد دارم و قبول ندارم.
کدام را برای رضایت مردم در اولویت میبینید؟
حتما فیلترینگ. عدهای از مردم کسب و کار و معیشت و درآمدشان از طریق فضای مجازی میچرخد. برای همین مساله حجاب چادر را از طریق فضای مجازی میفروشند. اگر بخواهیم به این موضوع کلی نگاه کنیم میگویم حتما فیلترینگ آمیختگی بیشتری با ساختار مختلف زندگی مردم دارد چون فیلترینگ زن و مرد، کودک، جوان و نوجوانان را درگیر میکند.
مهمترین چالشهای حوزه زنان در ایران امروز را چه میدانید؟
مهمترین چالش عدم فهم دقیق بعضی از افراد است که در بعضی جایگاهها قرار گرفتند. فاصله این فهم نسبت به حضور اجتماعی زنان و حقوق زنان با اندیشه رهبر اانقلاب و اندیشه امام(ره) به عنوان معمار کبیر انقلاب زیاد بوده است. یعنی اندیشه آنان چیز دیگری بوده و آقایان چیز دیگری فکر میکنند و تحمیل میکنند. بعضیها بدون خجالت هم حرفهایشان را مطرح میکنند که بسیار هم زشت است. چالش خیلی غمانگیزی هست که هنوز ما داریم در مورد این موضوعات صحبت میکنیم که رجل سیاسی یعنی چی؟ در مورد این صحبت میکنیم که رجل سیاسی به معنای این نیست که مردها باشند. این موارد برای ما خیلی زشت است. در مورد این صحبت میکنیم که آیا زنها باید مدیر و مدیر عالی شوند؟! معلوم هست که باید بشوند چون شایسته هستند.
پس این تفکرات یعنی پیام انقلاب و جمهوری اسلامی را نادیده گرفتند...
اگر زنان و شایستگی زنها را نبینند یعنی خود جمهوری اسلامی را نقض کردند و نادیده گرفتید. جمهوری اسلامی تاکید دارد عدالت و برابری آموزشی را برای دختر و پسر مهیا کرده، چطوری عدالتی را که برایش هزینه کردیم یکدفعه ذبح می کنید؟ هنوز چالش این است که بگوییم حداقل دو وزیر زن در کابینه داشته باشیم! رئیسجمهور جدید هم همین را تکرار کردند و بعد از آن طرف برای ریاست جمهوری قانون بگذاریم و بگوییم باید چهار سال سابقه اجرایی داشته باشند خب معلوم هست که زنانی وجود ندارد که این مسئولیت اجرایی را داشته باشند به جز دوره ریاست جمهوری احمدینژاد که آنهم کوتاهمدت بوده است. من معتقدم باید چالشهای خیلی جدیتری در حوزه زنان باید حل شود. اینکه میگویم این شاهرگ است. اگر زنی در مرکز تصمیم گیری قرار بگیرد چون جنس خودش زن است میتواند برای زنان خانهدار هم تصمیمات خوبی بگیرد. میتواند برای مادر خانهدار، برای بحث تربیت، حتی بحث حجاب بهتر مدیریتش کند. زنان میتوانند تدابیر بهتری بیندیشند. من این موضوع را ابرچالش میدانم یعنی خلا حضور زنان موثر و شایسته در جاهایی که باید باشند و نیستند.
مصاحبهای اخیرا از شما منتشر و مباحثی مطرح شده که در چهارچوب برداشتها از دولت سیزدهم نبوده؛ چرا این حرفها را در پایان دولت زدید؟
من در همان مصاحبه هم گفتم که قصدم این نبود که کام مردم تلخ شود. من دستیار رئیسجمهوری بودم که به تعبیر حضرت آقا رنج میدید ولی سکوت میکرد و من هم رنج دیدم و ترجیح دادم سکوت کنم ولی چون بعضی از آن گفتمانها که آزاردهنده است اگه استمرار داشته باشه مردم را اذیت میکند. مردم ناامید میکند. در واقع هدفم این بود که چهره رئیسجمهور شهید غبارآلود دیده نشود. رئیسجمهور پای حرف حق ایستاد.
عدهای دنبال عزل شما بودند؟
من فروردینماه برای حجاب توییت زدم و خیلی فشار آوردند که عزلش کنید ولی شهید رئیسی اردیبهشت من را عضو کمیته ویژه بررسی ناآرامیها کرد پس نمیتوانند بگویند رئیس جمهور متوجه نشده است. در مورد بحث حجاب فقط گفتم اختلافنظرها مشخص بود. به عنوان یک آدم حقوقی که قرار بوده از حقوق مردم مراقبت کنم و مدافع حقوق مادی و معنوی زنان باشم به شدت ایستادم و گفتم منع خدمات اجتماعی نقض قانون اساسی است،
بر مبنای شرع و فقه و قانون اساسی نظر داده بودید...
الان هم دارم میگویم که توییت من مبنای فقهی و شرعی داشت و براساس قانون اساسی بود. همیشه هم عنوان کردم که حرفهای من حرف جدیدی محسوب نمیشد. اساسا به خاطر همین مدل حرف زدنم در دولت یک مقدار انگار من را بیگانه محسوب میکردند. یعنی شما حرف جدیدی از من نمیشنوید ولی چون همزمان با تشکیل دولت جدید بود یک مقدار به آن پر و بال دادند که باعث سوء برداشت شد.
فکر کردند دنبال پست و مقام بالاتر هستید؟
بله بعضیها با بیتقوایی گفتند که ایشان دنبال پست و... هست. این حرفها چیه؟! مگه من تازه حرف زدم؟ من شش اسفند هزار و چهارصد و یک حکمم زده شد و ششم یا هفتم فروردین توییت زدم که منع خدمات اجتماعی مغایر با قانون اساسی است. آقای شریعتمداری هم در کیهان علیه من یادداشت نوشت . یعنی چی؟ من اگر دنبال پست و مقام در دولت بودم و میخواستم به هر قیمتی در پست بمانم نباید آن توییت را میزدم. تازه با دبیر هیات اجرای قانون اساسی مکاتبه کردم که شما بفرمایید آیا دستورالعمل وزارت کشور از نظر شما نقض قانون اساسی نیست که متاسفانه پاسخی به من ندادند.
و روی حرف خودتان ایستادید...
در دولت سیزدهم من باید فرض را بر این میگذاشتم که من را عزل کنند و نباید این کارها را بکنم ولی کار کردم. نگاهم سیاسی نبود ولی با بیرحمی که خیلی برایم عجیب بود چه فحشهایی در شبکههای اجتماعی و ... به من داده میشد. من حرف جدیدی نزده بودم. نکتهای یادم آمد که شاید برای شما هم جالب باشد. با وجود سختیهایی که بر من تحمیل کردند ولی من ماندم. ماندن نه به این معنا که بخواهم گلایه کنم. یعنی به معنای اینکه به هر حال من یک تفکرم. من یک گفتمان سومم. خواستم بگویم اینقدر گفتمان برای من ارزشمند بود که من در هر شرایطی ایستادم. مردانه هم ایستادم. نه زنانه ایستادم. پای گفتمانم ایستادم. پیشنهاد میکنم هر کسی که مسئول میشود به عنوان یک روش شرایط زندگی که من کردم تجربه کنند. اگر تجربه کنند دیگر کسی کسی برای پست و مقام له له نمیزند. هیچ کس دیگر دنبال لابی کردن برای پست نمیرود.
توصیه و پیشنهادات شما برای صیانت از آزادیهای مردم در قانون اساسی چیست؟
برابر اصل صد و بیست و یک قانون اساسی رئیس جمهورها میآیند و قسم میخورند که ما چون امینی پارسا مجری قانون اساسی خواهیم بود. یک نهاد ملی حقوق بشری باید باشد که ببیند آیا این امین پارسا همه اصول قانون اساسی را اجرا میکند یا نه؟ در این زمینه خیلی خوب است که گفتگوهای تخصصی شکل بگیرد.
حتی درباره برخی مسایل قانون اساسی به رئیس جمهور و وزارت کشور نامه نوشتید. چه پاسخی گرفتید؟
برای اولین بار به شما میگویم. در بحث گشت ارشاد گفتند وزارت کشور یک دستورالعمل هفده مادهای دارد. برای دبیر هیئت اجرایی قانون اساسی نامه نوشتم که شما بفرمایید دستورالعمل وزارت کشور درباره نقض قانون اساسی چیست؟ نوشتم که شما به عنوان دبیر هیات اجرایی قانون اساسی با صراحت درباره دستورالعملهایی که به اطلاع مخاطبان رسانده نمیشد توضیح بدهند که به من پاسخی ندادند. به عنوان یک آدم حقوقی برای رئیس جمهور هم نامه نوشتم. فکر میکردم حقی از حقوق مردم درباره قانون اساسی در حال تضییع شدن است. تمام تلاش خودم را کردم که به رئیس جمهور و دبیر هیات اجرایی قانون اساسی بگویم در دولت حواسشان باشد که همه قانون اساسی که حقوق ملت است تماما باید اجرا شود، نه اینکه مثلا دبیر هیئت اجرایی قانون اساسی بگوید من فقط اصول اقتصادی قانون اساسی را کار دارم. نخیر مردم ایران را نشناختید که چنین حرفی میزنید! مردم ایران مردم آزادهای هستند کرامت برایشان خیلی مهم است.
واقعا مردم هم دنبال حفظ کرامتها هستند و شرایط را درک میکنند...
من هم خواستم همین را بگویم که با مردم باید با احترام حرف زد. در واقع اصول و ارزشهای اخلاقی این مردم را رعایت کنند و به آنان احترام بگذارند. این مردم درک میکنند که کشور در شرایط تحریم است. این مردم درک میکنند میخواهند تغییر اقتصادی ایجاد کنند و با شما همراهی میکنند. باید به حق مردم احترام گذاشت. به آزادی بیان مردم باید به درستی احترام گذاشت.
در پایان اگر صحبتی دارد بفرمایید...
درباره قانون مطبوعات حرف داشتم. پیشنهاد میکنم قانون مطبوعات باید به نفع اصحاب رسانه حمایتیتر شود. خبرنگاران باید بتوانند در راستای شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات، رسالت ذاتی خود را انجام دهند. وقتی کرامت آنها را حفظ کنید همه بازوهای حاکمیت میشوند. اگر قرار است اتفاق اقتصادی بیفتد خبرنگار میتواند مردم را اقناع کند. اگر مردم و خبرنگاران احساس کنند حقی در حال تضییع شدن است باید بتوانند حرف بزنند و مشکلات را منعکس کنند. نباید مشکل قانونی برای آنها بوجود بیاید یا سریع با اتهام تشویش اذهان عمومی آنها را بگیرند. این مباحث خیلی جدی است که ما باید به نتیجه برسیم و درباره آنها گفتگو کنیم.
نظرات