فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۸۱۷۴۱۷

چرا اقتصاد ایران به برجام گره خورده است؟/ آخرین شانس دولت برای فرار از بحران

چرا اقتصاد ایران به برجام گره خورده است؟/ آخرین شانس دولت برای فرار از بحران

برخی فعالان سیاسی و اقتصادی از تعیین تکلیف برجام در هفته پیش رو خبر داده‌اند. اما تأثیر برجام بر اقتصاد ایران چیست؟ آیا این آخرین راه فرار دولت ابراهیم رئیسی از تداوم بحران‌های اقتصادی است؟

امیر داداشی: به گزارش تجارت‌نیوز ، هفته گذشته سلطان عمان وارد تهران شد تا بار دیگر موضوع برجام بر سر زبان‌ها بیفتد. چراکه در سیاست خارجی ایران هر گاه نامی از عمان به میان می‌آید، ناخودآگاه واسطه‌گری آن میان ایران و آمریکا به ذهن متبادر می‌شود. آن‌طور فعالان اقتصادی و سیاسی مطلع می‌گویند، دیگر آمریکا و اروپا از طولانی‌شدن مذاکرات به ستوه آمده‌اند و دیگر حاضر نیستند به سر میز مذاکره با ایران بازگردند. بدین ترتیب این آخرین فرصت ایران است که بر سر احیا یا مرگ برجام تصمیم نهایی را اتخاذ کند.

با توجه به مشکلات عدیده‌ای نظیر فروش به‌اندازه و به‌قیمت نفت، تورم، سقوط ارزش ریال، تورم، نابسامانی ارز، کسری بودجه، انتقال ارز به کشور، نقل و انتقالات بانکی، تعمیق رکود، محدودشدن بازارهای صادراتی، ورشکستگی بنگاه‌های اقتصادی و … که اقتصاد ایران با آن دست و پنجه نرم می‌کند، فعالان اقتصادی معتقدند که دولت سیزدهم برای عبور از این بحران‌ها یک راه بیشتر ندارد و آن هم بازگشت به معاهده بین‌المللی 2016 است.

این در حالی است که ابراهیم رئیسی از ابتدای روی کار آمدن خود به این موضوع تأکید داشت که سفره مردم را به برجام گره نمی‌زند. اما اکنون به نظر می‌رسد که نقطه به نقطه معیشت مردم و اقتصاد ایران به نوع روابط با طرف‌های غربی گره خورده است. اما چرا برجام همچنان اهمیت دارد؟ احیا یا مرگ آن چه تأثیری روی اقتصاد ایران می‌گذارد؟

تجربه اجرای دو سال برجام، اعداد و ارقام مفیدی را برای شاخص‌های مختلف بر جای گذاشته تا سیاست‌گذاران این شاخص‌ها را روی ترازو بگذارند و با مقایسه آن با اعداد و ارقام ثبت‌شده در سال‌های متمادی تحریم تصمیم نهایی خود را بگیرند.

هزینه‌هایی برای هیچ

دولت سیزدهم از همان ابتدای روی کار آمدن خود سیاست‌های ضدغربی، به‌ویژه علیه آمریکا در پیش گرفت و نشان داد برای اینکه با مسئولان این کشور سر میز مذاکره ننشیند حاضر به پرداخت هر گونه هزینه‌ای است.

در مدت حدود دو سالی که از شروع به کار این دولت می‌گذرد، ایران به عضویت دائم سازمان شانگهای درآمد؛ اخیراً اختلافاتش با عربستان سعودی رو کنار گذاشت و فصل جدیدی را در ارتباط با روسیه و چین باز کرد.

شاید تصور دولت این بود که می‌تواند چنین روابطی را جایگزین برجام کند، اما تقریباً هیچ‌کدام از این سیاست‌ها نتوانستند تأثیر مثبتی روی اقتصاد ایران بگذارند و به جرئت می‌توان گفت برخی سیاست‌ها هزینه‌هایی را به ایران تحمیل کردند که نتیجه‌ای جز هیچ نداشتند.

گرچه صلح با عربستان را می‌توان به فال نیک گرفت، اما توافق با این کشور هم که انتظار می‌رفت حداقل پیام مناسبی را به بازارها مخابره کند، نتوانست ضربه‌گیر مناسبی در برابر روند صعودی قیمت‌ها باشد.

به‌عنوان مثال درست فردای روز توافق با سعودی‌ها، موج جدید افزایش قیمت دلار آغاز شد و نرخ این ارز تا 55 هزار تومان هم بالا رفت تا مشخص شود بازار دیگر نسبت به خبردرمانی ضدضربه شده است و در نبود منابع و عرضه لازم، درگیر اخباری از این دست نمی‌شود.

همچنین تغییر بازیگران تجاری و بازی در زمین مسکو پس از حمله نظامی روسیه به اوکراین هم دستاوردی برای ایران نداشت و حتی رفتار اروپا را نسبت به ایران در لاک دفاعی فرو برد. چراکه پیام همراهی با روس‌ها چیزی جز پشت‌کردن به قاره سبز نیست.

این در حالی است که با تحریم روسیه، این کشور برای حفظ اقتصاد خود چاره‌ای جز توسعه ارتباط خود با کشورهای آسیایی، ازجمله هند و چین نداشت. یعنی مشتریان اصلی محصولات نفتی، پتروشیمی و فولادی ایران.

تبدیل فرصت‌ها به تهدید

در حالی که ایران می‌توانست تهدیدهایی نظیر پاندمی کرونا و جنگ اوکراین را حداقل در بازارهای صادراتی به یک فرصت تبدیل کند، اما به دلیل تشدید تحریم‌های آمریکا آن را هم رایگان از دست داد و حتی بخشی از منابع درآمدی خود را از دست داد. تا جایی که در برخی از ماه‌ها صادرات نفت ایران به چین هم به محدوده صفر رسید.

البته منافع چین در آمریکا باعث شد تا این کشور پس از پاره‌شدن برجام به دست دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا، در واردات کالاهای نفتی تجدید نظر کند و تکیه خود را بیشتر بر کشورهای دیگر منطقه بگذارد و از سهم وارداتی ایران بکاهد.

نگاهی به آمارهای گمرک چین که اتاق بازرگانی ایران نیز به آن پرداخته نشان می‌دهد در دوره اجرای برجام (2018) سهم صادرات کالاهای نفتی ایران به دومین اقتصاد بزرگ جهان در بازه هفت ماه ابتدایی 2018 به بیش از 9.5 میلیارد دلار رسیده بود، در حالی که در هفت ماهه نخست 2021 این مقدار تنها 11 میلیون دلار بود. در بین شش کشور مورد مطالعه، تنها سهم ایران کاهشی بوده و پنج کشور دیگر رشد صادرات را تجربه کردند.

صادرات نفت به چین در دوره برجام

در حالی دولت گاه و بی‌گاه قصد دارد با خبر آزادسازی هفت میلیارد دلار پول بلوکه‌شده در کره جنوبی با گفتاردرمانی بازار ارز را کنترل کند که سهم 9.5 میلیارد دلاری صادرات نفتی به چین در بازه هفت‌ماهه به 11 میلیون دلار کاهش یافته و ایران به‌راحتی چنین بازاری را واگذار کرده است. به همین جهت است که بسیاری از فعالان و کارشناسان اقتصادی، اکنون برجام را تنها و البته آخرین راه دولت ایران برای فرار از بحران‌ها می‌دانند.

در همین زمینه می‌توان به صحبت‌های اخیر احمد پورفلاح ، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ایتالیا، با تجارت‌نیوز اشاره داشت. او گرچه امید چندانی به احیای برجام ندارد، اما آن را تنها نقطه مثبت و امیدبخش اقتصاد ایران در شرایط کنونی می‌داند.

شاخص‌های اقتصادی درباره برجام چه می‌گویند؟

3 رقمی‌نشدن تورم؛ دستاورد جدید دولت رئیسی

یک مقایسه ساده از شاخص‌های کلان اقتصادی می‌تواند تصویر روشنی از اهمیت برجام را به نمایش بگذارد.

نیم‌نگاهی تاریخی نشان می‌دهد که پس از انقلاب 1357، تنها طی چهار سال نرخ تورم در ایران تک رقمی ثبت شد که سال‌های 95 و 96 در آن جای دارند. یعنی درست دو سالی که برجام در حال اجرا بود. اما 1402 که سال مهار تورم هم نامگذاری شد، دولت حتی با تغییر سال پایه محاسبات تورم، نتوانست شاخ تورم را بشکند.

طبق آخرین اعلام رسمی مرکز آمار، تورم نقطه‌ای تا پایان اردیبهشت به 54.6 درصد رسیده است. در همین همین روزها مرکز پژوهش‌های مجلس هم اعلام کرد که طبق افکارسنجی صورت‌گرفته مردم نرخ تورم را در محدوده 86 درصد احساس می‌کنند. آماری که چندان به مذاق طرفداران دولت ابراهیم رئیسی خوش نیامد و گویا اکنون در دوره تحریم، باید سه‌رقمی‌نشدن تورم را در فهرست دستاوردهای این دولت نوشت.

اوج رشد اقتصادی در دوره برجام

شاخص رشد اقتصادی نیز در دوره برجام به اوج خود رسید. به لطف رکود تاریخی دوره کرونا، در حال حاضر شاخص رشد اقتصادی اندکی بالاتر از سه درصد ثبت شده ست؛ در حالی که بلافاصله پس از اجرای برجام و در همان سال 95 این شاخص تا 12.5 درصد بالا رفت.

در سال‌های 91 و 92 که تحریم‌ها تبدیل به شدیدترین فشارهای اقتصادی شدند، این شاخص تا منفی 7 درصد سقوط کرده بود.

نفت تحریمی؛ بدون مشتری

نگاهی به شرایط ایران در بازار نفت نیز می‌تواند ترازوی مناسبی برای تأثیر برجام بر اقتصاد ایران باشد. در حال حاضر دولت با ادعای صادرات یک میلیون و 200 هزار بشکه نفت، مدام از رکوردشکنی فروش طلای سیاه صحبت به میان می‌آورد. در حالی که اولاً این نفت با تخفیف‌های سنگین به دست مشتریان می‌رسد و در ثانی در قبال آن در بهترین حالت یا تهاتر صورت می‌گیرد و یا به گواه اظهارات فعالان بازرگانی درآمد آن با چمدان واردات کشور می‌شود.

از سوی دیگر، روسیه تمام معادلات بازار نفت را بر هم ریخته و ایران تحریم‌شده یکی از بازندگان اصلی این تغییرات معادلات بوده است. همان‌طور که اشاره شد در ماه‌هایی صادرات نفت ایران به چین حتی به صفر نزدیک شد.

در ماه‌های ابتدایی جنگ اوکراین، بازار چین تقریباً برای ایران از دست رفت. چنانکه در ماه‌های دوم و سوم میلادی، یعنی فوریه و مارس ۲۰۲۲، در اقلام صادراتی ایران به چین، رسماٌ خبری از نفت نیست.

تمام این اتفاقات طی شرایطی در حال اتفاق‌افتادن هستند که در سال‌های برجام، صادرات نفت ایران تا بیش از دو میلیون و 800 هزار بشکه در روز هم پیش رفت. از طرف دیگر، در آن مقطع ایران به شبکه سوئیفت هم متصل شد و ایمنی مبادلات بین‌المللی بالا رفت.

همچنین بلافاصله پس از توافق برجام 26.5 میلیارد دلار از منابع ارزی بانک مرکزی آزاد شد و در سال 96 هم پنج میلیارد سرمایه خارجی به بازار ایران آمد. سرمایه‌هایی که نه شایعه بودند و نه درمان گفتاری بازار.

بهبود شاخص فلاکت در دوره برجام

ترازوی شاخص فلاکت هم شرایطی مشابه سایر شاخص‌ها دارد. این شاخص در سال 1401 عدد 54.8 درصد را ثبت کرد که بدترین رقم طی 10 سال اخیر برای ایران به حساب می‌آید.

در کفه دیگر ترازو می‌توان سال‌های برجام را مشاهده کرد. کمترین رقم این شاخص طی سال‌های برجامی 95 و 96 و در محدوده 19 درصد مشاهده می‌شود. این بدان معناست که برجام مستقیماً روی زندگی اجتماعی و معیشت مردم را اثرگذار بود و حالا تحریم‌ها پیش از دولت و هر نهاد دیگری، سفره مردم را نشانه گرفته است.

خروج سرمایه‌گذاران از ایران

علاوه بر حدود 32 میلیارد دلاری سرمایه‌ای که پس از اجرای برجام روانه ایران شد، در آن مقطع شرکت‌های بزرگی نظیر توتال، ایرباس، بوئینگ، پژو، رنو و … وارد ایران شدند. اما اکنون آمار رسمی بانک مرکزی نشان می‌دهد فقط در بهار 1401، یعنی اوج تحریم‌ها، بیش از 10 میلیارد دلار سرمایه از ایران خارج شده است.

گذشته از این، نه‌تنها شرکت‌های مورد اشاره از صنایع نفتی، هوایی و خودروسازی ایران خارج شدند، بلکه شرکت‌های ال.جی و سامسونگ هم که حدود 25 سال در بازار لوازم خانگی ایران فعال بودند، منافع خود را در زمین آمریکا دیدند و خاک ایران را ترک کردند.

با این اتفاقات بدیهی است که خروج از بحران‌هایی که در ابتدای گزارش به آن‌ها اشاره شد با سیاست‌های کنونی دولت امکان‌پذیر نیست و دولت برای پایداری و حفظ خود دیگر چاره‌ای جز پذیرش برجام ندارد.

احیا یا مرگ برجام؟

مسائلی که به آن اشاره شد، تنها نمونه‌هایی از دو کفه ترازو، یعنی برجام و تحریم هستند؛ اکنون اگر دولت بحث دلارزدایی رو پیش می‌کشد، مشخص است که منابع دلاری به دلایلی که ذکر شد ته کشیده‌اند و راهی هم برای ورود ارز جدید به ایران وجود ندارد.

در چنین شرایطی خود دولت هم می‌داند برای سر پا ماندن و ادامه دادن یک راه بیشتر ندارد و آن هم حرکت به سمت رفع تحریم‌ها و احیای برجام است.

کماکان بازار هم چشم‌انتظار است تا ببیند که نهایتاً تصمیم دولت که احتمالاً در هفته جاری اتخاد شود، چیست؟ در صورتی که پیام خوبی به بازار مخابره نشود، به احتمال فراوان باید منتظر انفجار قیمتی جدیدی در بازارهای مختلف باشیم.

از آن‌جایی که به استناد صحبت‌های مهرداد عمادی، مشاور اتحادیه اروپا، در تجارت‌نیوز، اروپا و آمریکا دیگر تمایلی به مذاکره جدید و وقت خریدن ایران ندارند، دولت دیگر باید تصمیمش رو بگیرد. تصمیمی که دیگر دو حالت بیشتر ندارد؛ احیا یا مرگ برجام!

برای مطالعه بیشتر خبر برجام در دستور کار آمریکا نیست را در تجارت‌نیوز بخوانید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

تیترِ یک

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار