فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۳۴۹۳۴۶

روایت ظریف از سازوکار حمایت از مبادلات تجاری/ خودمان زنجیر اضافه به پای اقتصاد نبندیم

روایت ظریف از سازوکار حمایت از مبادلات تجاری/ خودمان زنجیر اضافه به پای اقتصاد نبندیم

وزیر امورخارجه گفت: آمريكا به اندازه كافی می‌خواهد زنجير به پای ما و اقتصاد ايران ببندد، ديگر خودمان زنجير اضافه به پای اقتصادمان نبنديم و خودمان اقتصادمان و بانک‌هايمان را از تعامل با بانک‌های ديگر محروم نكنيم.

به گزارش تجارت‌نیوز، محمدجواد ظریف وزیرامورخارجه با روزنامه اطلاعات گفتگویی داشته که صحبت‌های وی را در ادامه می‌خوانید.

*علت ناسازگاری آمریكا با انقلاب اسلامی را در یك كلمه خلاصه می‌كنم و آن" استقلال" است. لذا نباید ‌عظمت ‌استقلال کشوررا فراموش كنیم. این عظمت به نظر من بیش از هر چیز به خاطر جمهوری‌اسلامی است.

*کمترکشوری را دیده ام ‌بتواند مثل جمهوری‌اسلامی بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای‌ بر اساس دیدگاه خود عمل كند، تصمیم بگیرد یا موضعگیری داشته باشد. این كه برخی كشورهای عربی در منطقه بدون‌ نظر مثبت آمریكا نمی‌توانند زندگی كنند، یك باور ریشه‌دار در آمریكاست. لیکن آقای ترامپ این وقاحت را دارد كه آن را به زبان می‌آورد. یا این تصور كه اگر آمریكا دست از حمایت ‌اینها بردارد، ‌فارسی صحبت می‌كنند یا هر تصوری دیگری که دارند، مسأله ای ریشه‌دار است و منحصر به آقای ترامپ و لیندسی گراهام نیست. متاسفانه آمریكایی‌ها این وقاحت را پیدا كرده‌اند و باعث شرمندگی ما‌ست كه حكام كشورهای منطقه بدون هیچ‌گونه عكس‌العملی اجازه این وقاحت را به آقای ترامپ داده‌اند تا به زبان بیاورد.

*همواره معتقد به ‌‌تعامل سازنده با دنیا بوده‌ ‌و ‌اکنون هم معتقد هستم تعامل با دنیا به نفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد، ‌اما هیچ‌وقت نمی‌توانم بپذیرم كه تعامل سازنده با دنیا رمز حیات و بقای ما باشد و بدون تعامل ‌نتوانیم زنده بمانیم. ما باید زنده، پرنشاط و فعال باشیم و تعامل سازنده، باعث افزایش نشاط و بالندگی ما و كشور شود.

*امروز با روایت‌های مختلف گفتمانی در دنیا رو‌برو هستیم و اگر نگوییم ناشی از انقلاب اسلامی است، یكی از عوامل ایجاد‌كننده آن حتماً جمهوری اسلامی به شمار می‌رود، جمهوری اسلامی‌ از عوامل موثری است كه مانع یك سلطه یا هژمونی گفتمانی شده است .

*اگر چه مذاكره برای بعضی‌ها امر مذمومی است، ولی تك‌تك دستاوردهای ما از طریق مذاكره به دست آمده است. مذاكره‌كننده بدون پشتوانه ملی و توان و حمایت مردم هیچ نیست ولی دستاورد میدانی بدون مذاکره به نتیجه عملی نمی‌رسد.

*برخی می‌گویند گفتگوی تمدن‌ها، یك طرح تبلیغاتی و غیرعملیاتی بود؛ اما فراموش نكنید پیشنهاد گفتگوی تمدن‌ها درزمانی که آمریکایی‌ها استیلای گفتمانی خود را در دسترس می‌دیدند،مطرح شد. یعنی ایران در برابر پارادایم مبتنی بر حذف، پارادایم فراگیری و تفاوت ماهوی در حكمرانی جهانی را مطرح کرد. این بحث بسیار مهمی است كه با تمام سیاست‌های آن روز ایالات متحده در تضاد بود ولی ایالات متحده جرأت نكرد با آن مخالفت کند و لذا مجبور شد به اجماع بپیوندد.

*مخالفت آمریکا با این ایده را در سال 2001 به وضوح می‌توان دید. آمریكایی‌ها به بهانه جنگ علیه ترور و 11سپتامبر حتی اجازه ندادند زمان مناسب برای بحث گفتگوی تمدن‌ها در سال گفتگوی تمدن‌ها در مجمع عمومی‌سازمان ملل متحد اختصاص یابد. یعنی تا این حد مخالف آن بودند و قصد داشتند از هر فرصتی استفاده كنند.

*آن زمان از بحث 11 سپتامبر به قول آقای بوش -جنگ علیه ترور -استفاده كردند تا گفتگوی تمدن‌ها را كمرنگ كنندو با فاصله 3 ـ2 سال از طریق دو متحدشان پیشنهاد ائتلاف تمدن‌ها را مطرح ساختند تا مبنای فراگیری در گفتگوی تمدن‌ها را با جایگزین کردن ائتلاف با گفتگو از بین ببرند، چون ائتلاف ذاتا بر مبنای حذف یک یا چند دشمن واقعی یا فرضی است و نه فراگیری. گاه در جمهوری اسلامی دستاوردهای خود را دست كم می‌گیریم.درحالی که گفتگوی تمدن‌ها دستاورد پارادایمی برای جمهوری اسلامی بود.

*با توجه به تلاش‌های دامنه دارآمریکا در 40 سال اخیر، مهمترین فراز آن یعنی قراردادن ایران تحت فصل هفتم شورای امنیت است که آمریكا به هر دلیلی ـ نمی‌خواهم مجددا دولت نهم و دهم را نقد كنم ـ توانست شش یا هفت قطعنامه تند و تیز علیه ایران تصویب كند. قطعنامه 1929 علیه ایران در تاریخ شورای امنیت كم‌سابقه است. این دستاورد برای آمریكا مهم بود و از دست دادنش هم در جریان برجام مهم بود. برای ما هم باید مهم باشد كه همین گونه است.

*وقتی قطعنامه 1929 تصویب شد، خیلی‌ها می‌گفتند حتی اگر ایران كل برنامه هسته‌ای خود را تعطیل کند و در یك سینی بگذارد و مانند لیبی تقدیم آمریكا كند، باز هم نمی‌تواند از زیر قطعنامه‌های فصل هفتم سالم بیرون بیاید. این تحلیل عمومی‌بود، ولی توانستیم كل برنامه‌های هسته‌ای و دستاوردها را حفظ کنیم و قطعنامه‌ها را هم باطل کنیم.

*مشكل ما سر 10-20 سانتریفیوژ نیست. خیلی فرق نمی‌كند كه 6000 سانتریفیوژ داشته باشیم یا 20 هزار سانتریفیوژ؛ اگر سوخت بوشهر را می‌خواهیم 190 هزار سانتریفیوژ از این مدل باید داشته باشیم كه این تعداد در نطنز جا نمی‌شود چون نطنز كلا جای 54 هزار سانتریفیوژ است. بنابراین عاقلانه است دنبال سانتریفیوژی برویم كه تولیدش بالاتر باشد تا بتوانیم با استفاده از همین ساختمان‌هایی كه در نطنز ساخته شده است سوخت بوشهر و حتی فراتر از آن را تأمین كنیم.

*آنچه مهم بود، تعداد سانتریفیوژ و شکل رآکتور آب سنگین اراك نبود. مهم اصل حفظ توان غنی سازی، حفظ فردو و ‌حفظ ماهیت آب سنگین در اراك بود و این كه بتوانیم برنامه هسته‌ایمان را پیش ببریم وگرنه در قطعنامه‌های شورای امنیت از ما خواسته شده بودفعالیت تمامی‌اینها تعلیق شود. می‌خواستند فردو را گِل بگیرند، می‌خواستند اراك را با بولدوزر تخریب کنند. نه فقط رآكتور را بلكه پالایشگاه آب‌سنگین راهم؛ ما اینها را به دست آوردیم یعنی هیچ امتیاز استراتژیك در حوزه هسته‌ای ندادیم. همه دستاورد‌های هسته‌ای را حفظ كردیم. قطعنامه‌های شورای امنیت را برداشتیم و تحریم را هم لغو كردیم. ما باید این دستاوردها را به رسمیت بشناسیم.

* آمریكا و غرب در اجرای تعهدات اقتصادی خود كاملاً نشان دادند طرف‌های مناسبی برای تعامل نیستند. آمریكا نشان داد ‌بد‌عهد است و اروپایی‌ها هم نشان دادند واقعاً در برابر آمریكا این جرأت را ندارند درست بایستند. راه‌اندازی ساز و كار تبادل تجاری با ایران، اگرچه دیر هنگام ولی مثبت است، در عین حال اروپایی‌ها هنوز نتوانسته‌اند نشان دهند برای پیگیری منافع خود به اندازه لازم سرمایه‌گذاری می‌كنند كه امیدواریم این جرأت راپیدا كنند و به نظر من از زمان خروج آمریكا از برجام تاكنون آن كه باخت استراتژیك داشته اروپا ست، چون نتوانست نشان دهد در نظام بین‌الملل موقعیتی دارد و این موضوع بسیار حیاتی است. ما چه باختی داشتیم؟ بله ما فشار اقتصادی را تحمل كردیم، اما سئوال این است كه اگر از برجام خارج شویم، آیا فشار اقتصادی از روی جمهوری اسلامی برداشته می‌شود؟ ما آمریكا را منزوی و دستاوردهای خود را حفظ كردیم.

*برجام رانباید دستاورد یك دولت،‌ یك گروه یا دستاورد دیپلماسی دانست، برجام دستاورد این ملت با هدایت و حمایت‌های رهبری است و دستاوردهای آن خیلی فراتر از اقتصادی است. دستاوردهای اقتصادی برجام و ناتوانی اروپا و آمریكا در رعایت تعهدات اقتصادیشان مهم است و نشاندهنده ناتوانی و قابل اعتمادنبودن آنهاست، اما این دستاوردها معادل برجام نیست.

*در دوران مذاكره نگرانی ما بیشتر از خنجرهایی بود كه از پشت می‌خوردیم تا به مذاكره. هیچ‌وقت از دست طرف مقابل به ستوه نیامدیم، اما در طول مذاكره و بعد از آن در برابر فشارهای داخل واقعاً‌ به ستوه آمدیم.معتقدیم اگر اینها نبود، برجام می‌توانست در همان دو سال اول اجرا، علی‌رغم همه بدعهدی‌های آمریكا و همه كاستی‌ها و ضعف اروپا و دیگر كشورها، شرایطی را ایجاد كند كه خروج از برجام برای آقای ترامپ بسیار بسیار پرهزینه‌تر باشد.

*می‌توانستیم در دو سالِ بعد از برجام، كشور را بسیار غیرقابل تحریم‌تر از شرایطی كنیم كه اكنون هستیم. راه داشت. البته راهش نگاه به غرب نبود. راه آن یك نگاه جامع به دنیا بود و نیاز اولیه‌اش این بود كه اعلام نكنیم كدام آدم عاقلی می‌آید دراین سرزمین سرمایه‌گذاری كند؟

*ما را در برابر خارجی‌ها طوری معرفی كردند كه انگار برای اهداف كوتاه انتخاباتی وارد این مذاكره می‌شویم. به‌جای آنكه ما را در سطح بالا در مقابل طرف خارجی قرار دهند كه از موضع ملی این كار را انجام می‌دهیم ،ما را فروكاستند به كسی كه نیازمند است برای دعوای انتخاباتی. منِ وزیر خارجه از چه زمانی سیاسی و جناحی بودم كه اكنون بخواهم باشم؟ اینها واقعیاتی بود كه وجود داشت. این واقعیات حتی امروز در شرایطی كه در یك جنگ اقتصاد ی قرار گرفته‌ایم تشدید شده است و برخی همان سیاست‌ها و اهداف را دنبال می‌كنند و این به نظر من كاستی عمده‌ای است كه در آن زمان بوده و اكنون هم هست.

*آن زمان ممكن بود بگوییم تصویر كاملاً روشن نبود، اما اكنون که تصویر كاملاً روشن است.روزی نیست كه آقای پمپئو به من به اسم حمله نكند. خیال نكنید برای خود حسابی باز كردم، ولی آقای نتانیاهو در مجمع عمومی درسخنرانی‌اش به من حمله می‌كند. آیا درست است كه من همزمان هم توسط نتانیاهو مورد حمله قرار بگیرم و هم توسط دوستان داخل؟به خاطر حرف واحدی كه درباره رژیم صهیونیستی می‌زنم، همزمان آقای نتانیاهو و دوستان داخل به من انگ دروغگویی می‌زنند. ببینید ما چقدر منافع ملی را فدای اهداف سیاسی می‌كنیم.

*آمریكا به اندازه كافی می‌خواهد زنجیر به پای ما و اقتصاد ایران ببندد،دیگر خودمان زنجیر اضافه به پای اقتصادمان نبندیم و خودمان اقتصاد مان و بانك‌هایمان را از تعامل با بانك‌های دیگر محروم نكنیم دلیل این‌كه آمریكا خود را به آب و آتش می‌زند این است كه مجددا اجماعی را كه با 6- 7 قطعنامه شورای امنیت داشت به دست آورد.

*در این شرایط ،انتخاب ورشو و پیام‌هایی كه انتخاب ورشو دارد، بیشتر مربوط به داخل اروپا و در ارتباط با روسیه است تا پیام به ایران‌، اما ‌حركت مجددی كرده اند برای این كه اجماعی را علیه ایران ایجاد كنندو چون می‌دانند نمی‌توانند از این جلسه نتیجه‌ای بگیرند، به كشورها اعلام كردند كه‌ نمی‌خواهند روی متنی توافق كنند‌.

*می‌خواهند درباره‌ مسائل موشكی مذاکره کنند؟ درباره مسائل موشكی هم در آن جلسه بحث كردیم و تصمیم گرفتیم. نه به این دلیل كه ما مشکل داشتیم، به این علت كه طرف مقابل جوابی نداشت برای این سئوال ما كه شما چرا این همه سلاح در منطقه ما می‌ریزید؟‌درباره چه می‌خواهند بحث كنند؟ آقای ترامپ می‌خواهد فروش 400میلیاردی سلاح خود را متوقف كند یا فرانسوی‌ها می‌خواهندفروش سلاحشان را متوقف كنند؟به این دلیل مذاكره نمی‌كنیم كه نشان ندادند كه اصلاً طرف مذاكره هستید. شمایی كه امضایتان یك ماه هم ارزش ندارد. ادعا می‌كنید این وزیر می‌تواند امضای وزیر قبلی و این رئیس می‌تواند امضای رئیس قبلی را زیر پا بگذارد، چگونه می‌خواهید مذاكره كنید و به توافق جامع‌تر برسید؟

آمریكایی‌ها یقین داشته باشند اگر روزی مجوزی صادر شود و قرار باشد مذاكره‌ای درباره سایر موضوعات صورت بگیرد، با مذاكرات هسته‌ای فرقی نمی‌كند. این‌گونه نیست كه چیزی را دیكته كنند و ما هم بپذیریم.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.