فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۲۲۵۵۸۰

انتصاب جان بولتون و خطری که خاورمیانه را تهدید می‌کند

وقوع جنگ در خاورمیانه چقدر جدی است؟

وقوع جنگ در خاورمیانه چقدر جدی است؟

تحلیل‌گران معتقدند، اگرچه ایالات متحده آمریکا در مقایسه با گذشته در موقعیت ضعیف‌تری قرار دارد، اما احتمال وقوع یک بحران تازه در خاورمیانه و با تمرکز بر ایران بسیار بالاست.

الهام میرمحمدی: با ورود راست‌گرایانِ به شدت افراطی‌ به جای راست‌گرایان در دولت ترامپ، احتمال درگیری نظامی میان ایالات متحده آمریکا و ایران بیشتر می‌شود.

به گزارش تجارت‌نیوز به نقل از ایندیپندنت، جان بولتون، مشاور جدید امنیت ملی در آمریکا خواستار خروج این کشور از توافق هسته‌ای میان ایران و 5 قدرت جهان است.

از سوی دیگر مایک پومپیو، وزیر امور خارجه جدید دونالد ترامپ هم این توافق را یک فاجعه خوانده است.

همچنین، تحلیل‌گران پیش‌بینی می‌کنند که 12 می، دونالد ترامپ دیگر تعلیق تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران را تمدید نکند.

افزایش درگیری‌ها میان ایران و آمریکا، موجی از تنش‌ها را در سراسر خاورمیانه به دنبال خواهد داشت.

این تنش‌ها تا امروز، موجب افزایش قیمت نفت شده. در ایران نیز ارزش ریال طی 6 ماه گذشته به پایین‌ترین میزان خود رسیده است.

حیدر العبادی نخست‌وزیر عراق به تازگی اعلام کرده که بزرگ‌ترین نگرانی او در حال حاضر، وقوع این جنگ در عراق است.

بسیاری بر این باورند که این رویکرد آمریکا در قبال ایران، شباهت‌ بسیاری با نگرش جورج دبلیو بوش در زمان حمله به عراق در سال 2003 دارد.

به سادگی می‌توان گفت، در هر دو مورد افرادی که تصمیم‌گیرنده برای حمله مسلحانه بودند، اطلاعات بسیار ناچیزی در مورد آنچه انجام می‌دادند، داشتند.

شاید بتوان حمله به عراق را نقطه عطفی برای نمایش قدرت آمریکا و انگلیس در جهان دانست.

مایک پومپیو، زمانی که هنوز عضو کنگره بود، یک راه‌حل بسیار ساده برای مسئله ایران داشت. او به خبرنگاران گفت: تنها با چند حمله می‌توان نیروگاه‌های هسته‌ای ایران را نابود کرد.

خوش‌بین‌ترها اما -که طی هفته‌های اخیر تعدادشان در واشنگتن کمتر شده- راه‌حل‌هایی چنین جنگجویانه نداشته‌اند.

اما ظاهرا ترامپ و هم‌پیمانانش نمی‌دانند که هر آنچه که تنها به زبان می‌آورند هم می‌تواند عواقب وخیمی داشته باشد؛ چرا که دولت‌ها حق دارند این تهدیدها را جدی بگیرند و خود را برای اقدامات تلافی‌جویانه آماده کنند.

شاید بتوان حمله به عراق را نقطه عطفی برای نمایش قدرت آمریکا و انگلیس در جهان دانست.

توجیه‌ها و دلایل بی‌منطق آنها برای به راه انداختن جنگ در منطقه به کشمکشی منجر شده که امروز از آن برای نمایش قدرت استفاده می‌شود.

مداخله نظامی آمریکا در لیبی و سوریه در سال 2011 هم از دیگر نمونه‌های این جنگ قدرت است.

اگرچه ایالات متحده آمریکا در مقایسه با گذشته در موقعیت ضعیف‌تری قرار دارد، اما احتمال وقوع یک بحران تازه در خاورمیانه و این بار با تمرکز بر ایران بسیار بالاست.

از یک‌سو تقسیم‌بندی‌های داخلی در آمریکا بیشتر شده و از سوی دیگر این کشور در مقایسه با گذشته متحدان کمتری دارد که این امر موجب شده آمریکا همچون گذشته نتواند قوانین بازی را در جهان تنظیم و کنترل کند.

با دو مثالی که تنها طی یک سال گذشته رخ داده، می‌توان این مطلب را اثبات کرد.

در ماه می گذشته، ترامپ که به عربستان سعودی سفر کرده بود، طبق سنت‌های قدیمی مقصر اصلی برای مشکلات منطقه را ایران دانست.

اما بعدها مشخص شد که هدف اولیه عربستان سعودی و امارات، کشور قطر بوده و نه ایران.

آنچه ترامپ از آن تحت عنوان ضعف باراک اوباما و مهارت‌های ناکافی او برای مذاکره یاد می‌کند، در حقیقت توانایی و ذکاوت او برای حفظ منافع و اهداف آمریکا از یک سو و درگیر نشدن در جنگ‌های بی‌مورد و ناامن را از سوی دیگر نشان می‌دهد.

تنها دستاورد ترامپ پس از این سفر، شکستن اتحاد کشورهای عربی خارمیانه علیه ایران بود.

در یک محاسبه نادرست دیگر، رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه سابق و به اصطلاح معتدل آمریکا، در ماه ژانویه اعلام کرد که ایالات متحده پس از شکست داعش، نیروهای خود را از سوریه خارج نخواهد کرد و هنوز به هدف اصلی خود که از بین بردن کامل حکومت اسد و کاهش نفوذ ایران در منطقه بوده، نرسیده است.

اگر این جاه‌طلبی‌های آمریکا را تنها یک فانتزی تصور کنیم، باید بپذیریم که واکنش ترک‌ها و روس‌ها به این موضوع یک واقعیت بود.

4 روز پس از سخنرانی تیلرسون، ارتش ترکیه با حمایت روسیه به شمال سوریه حمله کرد و طی دو ماه، منطقه عفرین را که ساکنان آن اغلب کُرد هستند و تنها متحد ایالات متحده در سوریه محسوب می‌شوند، محاصره کردند.

آنچه ترامپ از آن تحت عنوان ضعف باراک اوباما و مهارت‌های ناکافی او برای مذاکره یاد می‌کند، در حقیقت توانایی و ذکاوت او برای حفظ منافع و اهداف آمریکا از یک سو و درگیر نشدن در جنگ‌های بی‌مورد و ناامن را از سوی دیگر نشان می‌دهد.

این امر هرگز توسط مسئولین سیاست خارجی آمریکا که هنوز این کشور را به اندازه قبل قدرتمند تصور می‌کنند، درک نشد.

اما نباید فراموش کرد که درگیری میان آمریکا و ایران هر پیامدی داشته باشد، «آمریکا را بزرگ نخواهد کرد».

راست‌گرایانِ به شدت افراطی در آمریکا نظیر بولتون و پومپیو نیز آن را درک نخواهند کرد. در حقیقت آنها هیچ‌ ایده سیاسی یا اقتصادی در مورد حملات مسلحانه و دخالت‌های نظامی خود در سایر کشورها ندارند.

بسیاری از کشورها منتظرند تا کمتر از دو ماه دیگر تصمیم ترامپ در مورد ایران را بدانند، اما پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که او در نهایت از برجام خارج خواهد شد.

اگرچه تحریم‎ها علیه ایران ممکن است بار دیگر وضع شوند، اما این امر به‌هیچ‌وجه نشان‌دهنده پیروزی آمریکا نیست. ممکن است که این تحریم‌ها به ایران آسیب برساند اما در نهایت به ایزوله شدن آمریکا منجر خواهد شد.

اما نباید فراموش کرد که درگیری میان آمریکا و ایران هر پیامدی داشته باشد، «آمریکا را بزرگ نخواهد کرد».

با ترکیب جدید در واشنگتن که به آن عنوان «کابینه جنگ» را داده‌اند و با حضور گستاخانی چون بولتون و پومپیو، انتظار می‌رود به زودی فاجعه‌ای در خاورمیانه رخ دهد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.