گلایه فعالان گردشگری سلامت از صنعت بیمه
شرکتهای بیمه در ایران هنوز در بدیهیات ماندهاند و در فروش ثالث غوطهور هستند همین امر سبب میشود از نوآوری در سایر حوزهها باز بمانند ما باید ساعتها در حوزه بیمه وقت بگذاریم تا بتوانیم در موضوعات بسیار ساده آنها را بهروزرسانی کنیم.
شاید بتوان یکی از دلایل ناموفق بودن گردشگری سلامت در ایران را عدم تشویق و آگاهی بخشی سیستم بانکی و بیمهای و سرمایهگذاران بخش خصوصی که نگاهی صنعتی و اقتصادی به این حوزه سودرسان دارند، دانست.
به گزارش تجارتنیوز، از سال 2012 بیش از 200 هزار گردشگر سلامت را در کشور پذیرا شدیم، اما اکنون درآمد کشور در این حوزه به کمتر از 500 میلیون دلار رسیده است.
کاهش معنادار درآمد ایران از محل گردشگری سلامت علامت سوال بزرگی را در ذهن ایجاد میکند که چرا در حالیکه در ایران قابلیتهای پزشکی مناسبی وجود دارد اما ما حتی اندر خم یک کوچه هم نیستیم.
سازمان گردشگری، نهادهای مالی چون بیمهها و بانکها، وزارت بهداشت یا وزارت امور خارجه ، کدام یک سهم بیشتری در بیاستفاده ماندن قابلیتهای گردشگری سلامت در ایران دارند؟
نکته قابل تامل در اینجاست که بخش خصوصی و دولت نیز هر کدام دیگری را مقصر میدانند، در حالیکه دولتیها معتقدند بخش خصوصی برای توسعه حوزه توریسم درمانی نباید منتظر دولت بماند اما بخش خصوصی که از بیمهریها و سنگاندازیهای دولت رنجور است، میگوید موانع دولتی، شکستن سد کارشکنیها، عدم حمایت مالی و عدم توجه به حقوق قانونی مکتسبه فعالان این حوزه، خستگی این راه طاقت فرسا را دوچندان کرده است.
ضمن اینکه بسیاری از فعالان این حوزه معتقدند : متاسفانه شرکتهای بیمه ایرانی در خصوص طراحی مدلها و محصولات جدید اندر خم یک کوچه ماندهاند و هنوز در بدیهیات اولیه بیمه گری غوطهورند، این درحالی است که شرکتهای بیمه نقش تعیین کنندهای در توسعه گرشگری سلامت دارند.
برای بررسی بیشتر موانع توسعه گردشگری سلامت در ایران پای سخن فعالان این حوزه نشستیم.
دکتر مهدی کریمی، رئیس شورای سیاستگذاری مرکز توسعه گردشگری سلامت در کشورهای اسلامی، دکتر قیامت، سخنگوی شورای سیاستگذاری مرکز توسعه گردشگری سلامت، دکتر شهریار عسگری، مدیر عامل هتل بیمارستان گاندی و هاشمی ،رئیس اداره گردشگری وزارت امور خارجه از موانع و راهکارها میگویند:
*به نظر شما مدلهای موجودِ کسبوکار در حوزه گردشگری درمان در حال حاضر در چه قالبی وجود دارد؟
کریمی: وقتی در صنعت گردشگری سلامت صحبت از بیزینسمدل میکنید ذهن همه به سمت درمان میرود، درمان یکی از حوزههاییست که سلامت را پوشش میدهد و گردشگریهای مختلفی زیرمجموعة سلامت وجود دارد که هر یک از آنها مدل تجاری و اقتصادی خاص خود را دارند.
*اگر بخواهید مدلهای درمان را ذکر کنید به نظر شما اهمیت کدامیک بیشتر است؟
کریمی: در حوزه درمان وقتی گردشگر یا توریست وارد کشور میشود نیازمند آن است که تمام امکاناتی که در اختیار دیگر توریستها گذاشته میشود به اضافة درمان را دریافت کند، این حوزه تحت عنوان Health Tourism یا گردشگریسلامت شناخته میشود، اما زمانی که صحبت از کسب و کار و تجارت میشود مساله متفاوت خواهد بود و بدون شک باید با نگاهی دیگر و از منظر کسب و کاری بدان نگریست.
در این راستا این سوال مطرح میشود که چرا تا کنون این کسبوکار در ایران موفق نبوده است؟ آیا بیزینس مدل نداشتیم یا مدل تجاریمان اشتباه بوده است؟ قطعا آقایان به واسطة تحصیلات عالیهای که دارند میدانند که باید از مشاورین تجاری و اقتصادی کمک بگیرند و حتما این کار را کردهاند، از طرفی نمیتوان ضریب خطا را نادیده گرفت. اما اگر عمیقتر بدین چالش نگاه کنیم مشخص خواهد شد که مشکل اصلی ما دولتی بودن اقتصاد است، اقتصاد ما وابستگی شدیدی به دولت دارد. اکنون پس از گذشت 40 سال از انقلاب ما در اکثر صنایع و مدیران نظام دچار روحیة غفلت شدیم تا جایی که مسئولین حوزه سلامت در کشور نهتنها اهمیتی برای این حوزه قائل نیستند بلکه آن را به عنوان یک صنعت یا مدل اشتغال زا و ثروت افرین نمیشناسند، درصورتیکه دیگر نقاط دنیا از این محل اشتغالزایی میکنند.
متاسفانه مسئولین ما نهتنها این اشتغالزایی را نادیده گرفتهاند بلکه آن را به شکل کاملا کریدور شده برای خود مجزا کرده و استفادههای کم از آن میبرند. توجه داشته باشید که حدود 58 کشور اسلامی در حوزه توسعة گردشگری فعالیت میکنند که 40 تن از وزرای آنها جزو شورای سیاستگذاری ما هستند.
باید دید آنها چه اقداماتی انجام میدهند و دولتشان چه میکند. متأسفانه دولت ما توجهی به این موضوع ندارد. از طرف دیگر متأسفانه ما به اندازه کافی خدماتمان را تبلیغ نمیکنیم.
من در حال حاضر به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری مرکز توسعة گردشگری سلامت کشورهای اسلامی فعالیت میکنم، اما هنوز نتوانستهام فردی متعهد و مسلط که در قد و اندازة طرف خارجی در حوزه بیمه گردشگری باشد بیابم.
*بیمهها در این زمینه چگونه عمل کردند؟
گفته میشود شرکتهای بیمه زیان ده هستند، اما سئوال بنده این است که آیا قرار است تمام پورتفوی یک بیمه سودده باشد؟ موضوعات بیمهای در ایران به قدری کادرشده است که وقتی به یک دفتر بیمه میروید از شما سوال میشود که شخص ثالث میخواهید یا بدنه؟ نهایتا ممکن است یک بیمة مسئولیت یا عمر هم به شما معرفی کنند، اما روند کار شرکتهای خارجی در حوزة بیمه به گونهای دیگر است. آنها با پیگیری فضاهای جدید دنبال راه اندازی پوشش بیمهای نوین هستند. معتقدند که هرچه پورتفویشان بزرگتر باشد میزان ریسک هم پایینتر خواهد آمد، اما متاسفانه شرکتهای بیمه ایرانی در خصوص طراحی مدلها و محصولات جدید اندر خم یک کوچه مانده اند، متاسفانه ما همهچیزمان باید به هم بیاید.
*به نظر شما معضلات بیمة درمان و وضعیت گردشگری در حال حاضر چگونه است؟
هاشمی: از بُعد اجتماعی و کسبوکار ابتدا باید گردشگری سلامت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؛ UNWTO تعریفی مشخص از گردشگر ارائه کرده که طبق آن چنانچه یک تبعة خارجی بهمدت 24ساعت از قلمرو کشورش خارج شود او را گردشگر خارجی تلقی میکنند که اگر هدف از سفر درمان باشد به معنای عام آن را Health Tourism یا گردشگر سلامت تلقی میگویند. بنابراین گردشگر خارجی سلامت شخصیست که تابعیت خارجی دارد و با هدف درمان وارد قلمرو کشورهایی که شرایط انجام خدمات گردشگری سلامت دارند، میشود. درکنار آن میتواند از جاذبههای گردشگری آن کشور نیز بازدید نماید.
طبق این تعریف ابعاد اجتماعی و کسبوکار را در این حوزه بررسی کنید؟
هاشمی: فرض کنید فرد به قصد گردشگری از محل اقامت خود به شهر دیگری عزیمت میکند، اگر مسیر حملونقل واقامت در شهر مقصد مشخص نباشد این نقصان به دغدغه سفر خواهد انجامید، چه برسد به اینکه فرد خواسته باشد از کشوری به کشور دیگر عزیمت نماید. حال اگر بحث درمان را هم به سفر یک تبعه خارجی بیفزاییم، بیماری که قصد دارد از کشوری به کشور دیگر سفر کند دغدغههایش چندین برابر خواهد شد زیرا بُعد زمان، اقامت، درمان و… نکات بسیار مهمی هستند که باید موردتوجه قرار گیرند. به همین دلیل لازم است مکانیزمی تعریف کنیم تا بیمار یا گردشگر خارجی سلامت که قصد حرکت از کشور خود به سمت ایران را دارد نسبت به صفر تا صد سفر خود آگاهی کامل داشته باشد. تا دغدغههایش به طور جدی برطرف شود.
از طرف دیگر معمولا دانشمندان حوزة اقتصاد معتقدند در یک فرآیند اقتصادی 30درصد فعالیت تولید محصول و خدمات است. یعنی شما زمین را خریداری میکنید، ساختمان بیمارستان را میسازید، مجوزهای لازم را گرفته و تجهیزات را نصب و پرسنل را هم آموزش میدهید، تازه این 30 درصد کار است.
بیشتر فعالین حوزه گردشگری سلامت و مقامات ذیربط دولتی و متولی امر تمام توجهشان به همین 30 درصد است و تحلیلی از بخش قابل توجه کاری که باید بکنند ندارند. برهمین اساس 70 درصد موضوع به ایجاد بازار و توسعة آن مرتبط است. با مهیا کردن صرفا محلِ ارائة خدمات 30درصد از مسیر را طی کردهایم، اما آیا گردشگر برای استفاده از آن در جلوی بیمارستانهای ما صف کشیده است؟ مسلما خیر، بنابراین معضل موجود فقدان فرآیند 70 درصدیِ است. من قبل از اینکه پست مرتبط به گردشگری در دولت را اختیار کنم به همراه تیمی مجرب و تخصصی مطالعاتی را در این خصوص انجام دادهایم.
اولین قدمی که در این راستا برداشتیم بررسی مشکلات داخلی در حوزه گردشگری سلامت بود، برای رسیدن به این مسئله تیم مورد نظر دربرخی از مرزهای کشور نظیرباجگیران، بیلهسوار و سِرو حضور پیدا کرد تا متوجه شود وقتی گردشگر سلامت به کشور وارد میشود با چه اتفاقاتی روبهرو خواهد شد.
متاسفانه برخی از این افراد با ورود به کشور گرفتار دلالانی میشدند که آنها را به بیابانها برده، پولهایشان را میگرفتند و سپس رهایشان میکردند. برخی دیگر با گروه دوم روبهرو میشدند که مقداری منصفتر بودند، اما هیچ تخصصی در حوزه درمان نداشتند. متاسفانه این بیماران را به مکانهای غیراستاندارد برده و خدماتی به آنها میدادند که کیفیت لازم را دارا نبود. همچنین مراقبتهای بعد از عمل و فالوآپ انجام نمیشد که نهایتا بیمار نتیجهای هم نمیگرفت.
*آیا آماری وجود دارد که مشخص کند چند درصد از گردشگران سلامت در کشور ما با این معضلات روبهرو میشدند؟
هاشمی: آماری وجود ندارد، اما میتوان تخمین زد؛ به جهت نوع نگاه اتباع خارجی نسبت به پزشکان ایرانی وشهرتشان در دنیا که برند بوده وباعث افتخار مملکت هستند، سبب شده تا اتباع خارجی برای درمان شدن توسط این پزشکان تشویق شوند، بنابراین ما از سال 2012 بیش از 200 هزار گردشگر سلامت را در کشور پذیرا شدیم، اما اکنون گردشگری سلامت، تبدیل به ضدارزش شده و درآمد کشور در این حوزه به کمتر از 500 میلیون دلار رسیده است، متاسفانه معضلات ذکر شده ذهنیتی بسیار منفی در میان اتباع حوزههای کشورهای همجوار ایران ایجاد کرده که تمایل ورودشان به کشور را کاهش داده است. متاسفانه اکنون حتی بسیاری از اتباع افغان برای درمان کشور هند رادرمقایسه با ایران ترجیح میدهند.
*آیا این دلایل را دستهبندی کردهاید؟
هاشمی: دلیل اصلی این بود که اتباع کشورهای همسایه به دلیل نزدیکی و هم مرز بودن و همچنین آشنایی نسبی که از توانایی پزشکان ایرانی داشتند، هموطنان خود را برای ورود به مرز تشویق میکردند، متاسفانه اکثر افرادی که اینگونه وارد کشور میشوند از سواد بالایی برخوردار نیستند، همین مساله سبب رویارویی آنها با پدیدههایی همچون دلالی شده است. در نتیجه بیمار بدون آگاهی از بسته درمانی، گردشگری خود قبل از سفر شامل میزان هزینه، شناسایی مسیر رفت و برگشت، ارتباط با فرد یا افراد معتبر و مسئولیت پذیرکه در فرودگاه یا مبادی ورودی دنبال او خواهند آمد، نحوة تشخیص بیماری وعملیات درمان، و… وارد مرز شده و به دام دلالان میافتند. مطالعات ما نشان میدهد تنها راه حل این موضوع توجه به همان 70درصدی است که گفته شد.
باید مکانیزمی تعریف کرد که بیمار برای ورود بی دغدغه به کشوراز راه درست تشویق شود؛ شناخت گردشگریِ سلامت درایران، فراهم آوردن زمینهها و آپشنهای مختلف با قیمتهای متفاوت، دسترسی اتباع خارجی برای مهیا نمودن مقدمات سفر از طریق فضای مجازی که بیمارستان، پزشک و دیگر امکانات درمان را برایش مهیا کنند و رفع و کاهش دغدغههای گردشگر پیش از سفر ازجمله اقداماتیست که میتواند در این فرآیند اقتصادی باید در نظر گرفته شود.
مسلما افرادی در این حوزه موفق خواهند بود که این فرآیند را به خوبی اجرا کنند، بهتر است پروندة بیمار قبل از ورود به کشور بررسی شود، تشخیص بیماری صورت بگیرد، بسته سفر درمانی و گردشگری نیز مهیا شود تا بیمار بتواند با خیال آسوده برای ورود به ایران اقدام کند. عدم رخ دادن این اتفاقات سبب شده؛ از کشورهایی که همسایه نیستند هیچ گردشگری به ایران ورود نکند و تنها کشورهای همجوار هم به دلیل فقدان برنامة درمانی، دسترسی زمینی یا فاصله نزدیک، گرفتار دلالان شوند. مطالعات ما نشان میدهد چنانچه افرادی که در حوزة گردشگری سلامت فعالاند به 70 درصد یادشده مبنی بر ایجاد و توسعه بازار توجه داشته باشند میتوانند از دورترین نقاط دنیا گردشگران سلامت را برای حضور در ایران ترغیب کنند. از دیگر اقداماتی که پس از ورود بیمار و درمان او میتوان انجام داد، فالوآپ و صادرات داروست، این اقدام تکمیل کنندة ساختار موردنظر است.
گروه پژوهشی اشاره شده برای آگاهی از عملکرد کشورهای موفق به مطالعة کشورهای پیشرو در این حوزه مانند آمریکا، هند، ترکیه، اسرائیل و کره جنوبی، مالزی پرداخت تا مشخص شود آنها چه ابتکارات و خلاقیتهایی را در گردشگری سلامت به کار بردهاند. با مطالعة دقیق اقدامات این کشورها یکسری ایده و خلاقیت جدید به ذهنمان رسید که به اقدامات پیشین اضافه نمودیم.
نتیجه مطالعات نسبتا وسیع این تیم منجر به تدوین طرح جامع گردشگری سلامت شد. در این راستا به شرکتهای نرمافزاری پیشنهاد دادیم که سامانة جامعی در جهت گردشگری سلامت ایجاد کنند، همچنین به اتفاق 6 شرکتی که کلیات طرح در اختیار آنها قرار گرفت این طرح امکان سنجی و مشخص شد که میتوانیم از طریق طرح تهیه شده سامانه جامع گردشگری سلامت را راه اندازی کنیم.
*چه میزان از صحبتهای جناب هاشمی مورد قبول شماست، آیا 70 درصد مذکور در ایران از سوی بانیان گردشگری سلامت مورد توجه قرار گرفته است؟
قیامت: در زنجیرة اقدامات گردشگری سلامت در کشور، حلقههای مفقودهای وجود دارد که اگر به یکدیگر متصل شوند پاسخ مناسبی دریافت خواهد شد.
شاید برای یافتن این حلقههای مفقوده توجه به تجارب بینالمللی خالی از لطف نباشد، به طور مثال برگزاری نمایشگاههای بینالمللی در حوزه گردشگری سلامت مانند Arab Health که تاریخ برگزاری آن به 10 سال پیش باز میگردد، نکته قابل توجه اینجاست که وقتی پس از 10 سال مجددا به آنجا رفتم از بزرگی این مکان و تعداد شرکت کنندگان تعجب کردم چرا که تلاش کرده بودند با استفاده از این موفعیت، بازارهای جهانی در این حوزه را به سمت خود سوق دهند.
اما نکتهای که قصد داشتم به آن اشاره کنم این است که در Arab Health تعداد زیادی از کشورها ازین فرصت بهره برده و خدمات سلامت خود را بهصورت بروشور معرفی میکردند. در این بروشورها کلیه خدماتی که یک بیمار میتواند با مراجعه به ان کشور دریافت کند تشریح شده است.
*آیا برای این خدمات بیمه هم لحاظ شده است؟
قیامت: بله، در کنار تمام خدمات، بیمه پوششدهنده هم وجود دارد.
با توضیحات جنابعالی مشخص میشود که یکی از حلقههای مفقوده گردشگری سلامت در ایران تبلیغات و معرفی است ؟
دقیقا، این یکی از حلقههای مفقودهایست که ما فاقد آن هستیم و دولت باید برای محقق شدن آن اقدامت لازم را انجام دهد.
آقای هاشمی به آماری در سال 2012 اشاره کردند، اما بهتر است بررسی کنیم که آمار گردشگری سلامت در ایران بیشتر از کدام کشورهاست؟ امار نشان میدهد گردشگری سلامت ایران چندان برای اروپا و کشورهای شرق اسیا جذاب نیست، اما کشورهای اطراف مانند عراق، افغانستان، آذربایجان، ترکمنستان، عمان، کویت، تا حدودی ترکیه و… حضور پیدا میکنند.
البته عربستان نیز سالهای قبل برای گردشگری سلامت در ایران حضور پیدا میکرد، زیرا تا 3 سال پیش جراحی قلب نداشت، اما اکنون با ساختار پزشکی متفاوتی روبهروست که آن را از آمدن به ایران بینیاز میکند.
هاشمی: البته دولت عربستان هم اجازة ورود اتباع خود را به ایران نمیدهد
قیامت: بله همین طور است. از طرف دیگر این کشورها عمدتا بیمههایی با پوشش کامل دارند، بنابراین اکثرا برای درمان به کشورهایی مانند آمریکا و انگلستان میروند، این در صورتیست که سالانه در ایران 10هزار جراحی قلب با موفقیت 95 درصد انجام میشود.
جراحان ایرانی در اکثر رشتهها صاحب تجارب بسیار بالایی هستند که آنها را از دیگر همکاران خود متمایز میکند، این مساله را بنده در کشورهایی مانند آلمان و سوئیس از نزدیک لمس کردهام، ما پزشکانی داریم که فعالیت لاکاروسکپی آنها با پزشکانی که از انگلیس برای تعلیم به اینجا میآیند قابل مقایسه نیست.
در هر صورت برخی از شهرهای ایران مانند تهران، شیراز، مشهد، آذربایجان شرقی، تبریز، اهواز، ارومیه و شهرهای نزدیک به مرز سرویسهای بیشتری در خدمات گردشگری ارائه میدهند. به عنوان مثال خدمات چشمپزشکی در شیراز بیشتر است، زیرا پزشکان حاذقی در این زمینه فعالیت میکنند و عمل چشم مانند قلب نیازمند فالوآپ ندارد و یک روزه انجام میشود، بنابراین مراجعة بیشتری دارند.
هاشمی: البته مراجعه در رابطه با همین خدمات نیز افت فراوانی داشته است
قیامت: بله، اما با وجود افت همچنان آمار بالایی دارد. سالانه در ایران حدود 100 هزار عمل جراحی در حوزه گردشگری سلامت انجام میشود که برای هر بیمار 7 هزار دلار هزینه محاسبه شده است. البته بیماران هزینه بیشتری دارند چون طبق اشاره جناب هاشمی درگیر دلالانی میشوند که برای معرفی آنها به پزشکانی که سرویسهای استانداردی هم ندارند هزینههای زیادی دریافت میکنند.
بنده پزشکانی را میشناسم که دفاتری را در اربیل یا بغداد تاسیس کردهاند که عمدة فعالیتشان جذب بیماران است و برای انتقال این بیماران به تهران از آنها پول میگیرند، اتفاقا مراجعان بسیاری هم دارند، اما نمیتوان نام آن را گردشگری سلامت گذاشت بلکه بازار دلالیست که سبب فریب اکثر گردشگران میشود.
همانطور که گفتم سالانه 100هزار عمل در حوزه گردشگری سلامت با احتساب 7هزار دلار در کشور انجام میشود که سالی 700میلیون دلار به اقتصاد ما تزریق میکند، اما ظرفیت کشور برای اینگونه جراحیها یک میلیون است.
در حال حاضر با اینکه 55درصد زیرساختهای درمانی کشور مستهلک شده اما هنوز امکان آن وجود دارد که بتوانیم 100هزار عمل را به یک میلیون برسانیم و اگر چنین امری محقق شود میتوان درآمد سالانه را تا 7میلیارد دلار افزایش داد. از طرف دیگر حدود یک میلیون خدمات سرپایی توسط مطبها و کلینیکها به بیماران در حوزة گردشگری سلامت عرضه میشود که اقداماتی مانند کاشت مو، ایمپلنت، خدمات نازایی و… در زمرة آن قرار میگیرد. که اگر بتوانیم آن را به 5 میلیون برسانیم، میتواند در شرایط کنونی حدود 15 میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور داشته باشد.
*به نظر میرسد حتی با وجود زیرساختهای درمان نتوانیم 70 درصد موردنظر را در ایجاد بازار و توسعه تحقق ببخشیم، زیرا از یک سو وجود دلالان و از سوی دیگر به دلیل عدم بازاریابی صحیح این شرایط ایجاد شده است نظر شما چیست؟آیا پزشکان باید به سمت بازار یابی پیش روند؟
قیامت: پزشکان خبره هیچگاه به دنبال مریض نمیروند، پورسانت هم نمیدهند و اگر کسی با چنین شرایطی فعالیت میکند حتما نقص و مشکل دارد یا در مراکزی غیراستاندارد فعالیت میکند که سبب بدنامی این حوزه در کشور شده است.
هاشمی: به نظرم بایستی هربخشی به وظیفه حرفهای خود بپردازد. وظیفه پزشک بازاریابی نیست بلکه درمان است. بازاریابی وظیفه فعالین گردشگری است. کارویژهها را نباید تغییر داد. مهم این است که همانند گروه موسیقی هر کسی وظیفه خود را به خوبی به انجام برساند. تا ما شاهد یک هارمونی باشیم.
*از نقطهای که بیمار احساس میکند باید برای درمان به آن طرف مرز بیاید تا هنگام رسیدن به مرکز درمانی باید حلقههایی وجود داشته باشد که به درستی لحاظ نشده است، زیرا دلالان میتوانند در سطح زیرین آن نفس بکشند، به نظر شما بهعنوان مؤسس و سرمایهگذار، چرا به 70درصد ایجاد بازار و توسعه توجه چندانی نشده است؟
عسگری: در ابتدا وظیفه خویش دانسته که از شما دلسوزان رسانهای صنعت بیمه و بانک که رسالت خطیر انتقال و انعکاس واقعی رخدادها، ظرفیتها و موانع و کاستیهای حوزه صنعت گردشگری سلامت را به فعالان سازمانهای بیمهگری و بانکداری را به عهده داشته تشکر ویژه نمایم و به نقش برجسته تان جهت پیوند این صنایع در راستای ایجاد بستر مساعد سرمایهگذاری موثر اشاره نمایم.
در پاسخ به سوال شما شاید بهتر است بگوییم موانع موجود در داخل کشور سبب ایجاد شرایط فعلی شده است در این راستا باید اشاره کنم که تیم موسس هتل بیمارستان گاندی قطعا در آغاز کار از بیزنسپلن منسجم و قوی بهره برد، زیرا بدون تردید نمیتوان سرمایهگذاری وسیعی را بدون حضور مشاور و دارا بودن یک پلن منسجم انجام داد، گروهِ هدف ما درمانجویان خارجی بوده و هستند.
البته بهتر است آنها را از گردشگران تمییز دهیم. هرچند در ابتدای امر توجه اذهان به سمت کشورهای حوزة خلیج فارس میرود، اما هدف ابتدایی ما معطوف به کشورهای اروپایی و آمریکایی بود، البته میدانستیم که متاسفانه به دلیل عدم اراده کافی سازمانهای مربوطه، دولت، سازمان گردشگری، وزارت بهداشت و… طبیعتا سازماندهی مناسب انجام نخواهد شد، بنابراین خودمان اقدام کردیم در این راستا مسیرهای مناسبی را دنبال کردیم، اما متاسفانه شرایط تحریمها، بازة زمانی، شرایط سیاسی، وضعیت کشور و… ما را از هدف دور کرده و علامت سوال بزرگی پدید آورد.
پس از آن دولت آقای روحانی و مسئلة برجام سبب امیدواریمان شد. بنابراین طرحهایی چندسویه مبنی بر یافتن منابع مناسب، افرادی که ورود بیماران را به داخل محقق میکنند، درمانجویان سلامت، سازمانهای بیمهگر خارجی و… را مدنظر قرار دادیم، اکثر درمانجویان افراد تحت پوشش یا ایرانیان خارج از کشور بودند که قصد داشتند از این طریق هزینة کمتری صرف کنند
ما قصد داشتیم درمانجویان ایرانی یا خارجی را از اروپا و آمریکا به ایران بیاوریم، برخی از آنها که در سنین بالا تمایل به دیدن ایران داشتند توسط همراه خود به کشور میآمدند که حوزة گردشگری هم در کنار آن اهمیت فراوانی پیدا میکرد. درهرصورت پس از پدید آمدن شرایط جدید کشور مشکلاتی حادث شد که ناچار به سمت کشورهای اطرف رفتیم. متأسفانه عدم سازماندهی، برنامهریزی، حمایت دولت و سازمانهای مربوطه بخشی از مشکلاتیست که سبب عقبماندگی ما در این حوزه شده است.
*بنابراین شما معتقدید که حلقههارا درست تعریف کردید؟
عسگری: بله. حتی ما برای 70 درصد مورد اشاره اقای هاسمی هم برنامه ریزی کردیم به طوریکه طبق برنامه ریزیهای انجام شده در زمان افتتاحیه هتل بیمارستان گاندی جهت پرزنت از بیش از 30 سفیر از کشورهای مختلف دعوت بعمل آوردیم
*چرا هدف تعریف شده در بیزینسپلنتان محقق نشد؟ و اینکه به شکل واضح تری موانع موجود در تحقق هدف مورد نظرتان را تشریح بفرمائید.
عسگری: هدف ما در بیزنسپلن به هیچ عنوان محقق نشد. اما لازم است تاکید کنم که ما با بیزنس پلن حساب شده، منسجم و مدون وارد عمل شدیم و حتی جهت بازار یابی و تبلیغات با کشورهای مختلف وارد مذاکره شده و تلاش کردیم تجارب انها را در کشور ایران با توجه به شرایط داخلی بومی سازی کنیم اما اینکه چه شد که با وجود برنامه ریزهای دقیق هدف مورد نظر ما محقق نگردید باید به موارد زیر اشاره کنم:
۱) عدم اراده کافی متولیان گردشگری سلامت در جهت سامان بخشی به نظام ارجاع درمانجویان خارج از کشور
۲) عدم شناخت کافی به نیازمندی گردشگران سلامت در تامین ارایه ضرورتهای مناسب درمانی بهینه وفق توانمندیهای کشور در حیطه درمان از ناحیه متولیان مربوطه
۳) عدم توجه به نیازهای حداقلی در ایجاد شرایط اسکان و فراهم سازی امکانات مناسب برای بازدید از جذابیتهای گردشگری و توجه به سلیقه و ذائقه بیماران و همراهان آنان
۴) عدم ورود سازمانهای بیمه گر در جهت پوشش بیمهای درمانجویان گردشگر
۵) عدم تشویق و آگاهی بخشی سیستم بانکی و بیمهای و سرمایه گذران بخش خصوصی که نگاهی صنعتی واقتصادی به این حوزه سود رسان داشته باشند
۶) عدم ایجاد شرکتهای تسهیل گر گردشگری سلامت که دیدگاه کاملا حرفهای در این بخش توریسم داشته باشند
۷) عدم حمایت مالی و عدم توجه به حقوق قانونی مکتسبه فعالانی این حوزه که با قبول و پذیرش خطرات سرمایهگذاری مبادرت به تاسیس و ایجاد فضاهای مناسب درمان و اسکان نموده اند
۸) عدم هدایت و ارجاع درمانجویان گردشگر از کشور مبدا توسط دفاتر رسمی و اطاقهای بازرگانی به موسسات واجد شرایط
۹) عدم نظارت و پایش نهادهای نظارتی در ارایه درمان کامل و اقامت بیمار و همراهان وی
۱۰) عدم خصوصی سازی این حوزه از گردشگری
۱۱) عدم تعیین تعرفههای درمانی و اقامتی بصورت بستههای مشخص ارایه خدمات گردشگری سلامت
۱۲) عدم تعیین نرخ تمام شده خدماتی بطور واضح
۱۳) واگذاری و عدم نظارت در اداره این حوزه تخصصی به گروهی از دلالان که واجد صلاحیت نبوده اند و منجر به آسیبهای جبرانناپذیر گشتهاند.
۱۴) شرایط فعلی کشور از لحاظ سیاسی و اقتصادی ناشی از تحریم، بی ثباتی قیمت ارز که منجر به عدم تعیین نرخ تمام شده خدمات گردیده که خود از اهم عوامل اطمینان بخشی در تعیین بودجه درمانجویان میباشد.
۱۵) عدم رعایت بسیاری از موارد ریز و درشت این حوزه تخصصی که بایسته ارایه نظرات متخصصین این صنعت میباشد.
تمامی موارد فوق منجر به آن گشته که کشور عزیزمان با تمامی پیشینه و قابلییتهای خود سهمی ناچیز رو به کاهش از بازار بزرگ صنعت گردشگری سلامت داشته باشد.
*اقای دکتر مساله تامین منابع مالی و سرمایه چقدر برای شما مشکل ایجاد کرده است؟!
عسگری: وقتی قصد دارید نگین انگشتری باشید لازم است که ظاهری جذاب، تکنولوژی بهروز، محل مناسب، وسایل و تجهیزات کامل ایجاد شود. خرید تجهیزات MRI ، تکنولوژی آنژیوگرافی و… اهمیت بسیار زیادی دارند که تحقق همه اینها نیازمند سرمایه کافی است که متاسفانه دیدگاههای مربوطه با وجود رایزنیها و مذاکراتی که انجام دادند به ما کمکی نکردند.
*نظر شما در رابطه با 70درصد ایجاد و توسعة بازار چیست؟
قیامت: یکی از مهمترین مشکلات ما در کشور اعتباربخشیست، ما هنوز زیرساخت بیمارستانهایمان را با کشوری که برایمان بیمار میفرستد هماهنگ نکردهایم. در قرارداد NHS که با پیشنهاد انگلیس بسته شد، آنها گفتند که برای پیوند تعویض مفصل زانو حدود 35 هزار پوند هزینه میکنند و معتقد بودند چنانچه ما زیرساختهای بیمارستانی را ایجاد کنیم، میتوانیم فعالیت مشترک داشته باشیم، زیرا بیمه پول هتل و بلیت را به آنها میداد، آنها معتقد بودند که ما در ابتدا باید اعتباربخشی کنیم. برای این کار مسئول بیمة آنها که در کار خود بسیار حرفهای بود برای بازدید زیرساختها حضور پیدا میکرد و ما ملزم بودیم که شاخصهای تعیین شده را داشته باشیم.
پیشنهاد ما در مقابل 15 هزار دلار بود که برای آنها در مقابل 30 هزار دلار بسیار هم خوشایند بود. آنها معتقد بودند اگر مطمئن شوند که دکتر، بیمارستان، متخصص بیهوشی و… استاندارد باشد برایشان از نظر هزینه هم بهصرفهتر است.
بنابراین یکی از حلقههای مفقوده اعتباربخشیست، حلقة بعدی بیمه است که باید در کشورما ما بیمهای ایجاد شود که بتواند بیمارانی که قصد ورود به کشور را دارند را پوشش دهد. این کار سبب تسریع در فعالیت خواهد شد، یعنی افراد میتوانند با سرعت بیشتری خودشان را بیمه کنند.
به این ترتیب اگر سرویس خوب ارائه شود، نهتنها بیمار حضور پیدا خواهد کرد بلکه یک راه تبلیغاتی مناسب است.
*70درصد ایجادوتوسعة بازار مسئلهایست که هنوز راهکار مناسبی برای آن عنوان نشده است؟!
کریمی: مسلما همة ما میدانیم که مشکلات و معضلات موجود کجا هستند؛ معضل اینجاست که ما میتوانیم با تمام وزرای بهداشت کشورهای مختلف حرف بزنیم و تعامل کنیم به جز وزیر بهداشت در کشور خودمان، حتی میتوانیم با تمام سازمانهای گردشگری دنیا تعامل داشته باشیم به جز سازمان گردشگری خودمان، آنها قطعا حرمت ما را نگاه میدارند، اما نگاه مسئولین در ایران متفاوت است. در رابطه با وزارتخارجه هم باید عنوان کنم که ما در اکثر کشورهای خارجی ــ به جز چند نمونه ــ نمایندگی جمهوریِ اسلامیِ مستقر داریم، اما اگر بیماری قصد داشته باشد به ایران بیاید حتی یک فیلم یا بروشور وجود ندارد که از طریق آن بتواند آشنایی مختصری با ایران به دست بیاورد. متاسفانه سفرای ما سیاسی هستند و کشوری سیاستزده داریم، در چنین شرایطی اقتصاد در اولویت قرار ندارد.
البته علت آن است که خیلی هم دیپلماسی اقتصادی سرمان نمیشود. این مسئله به مردممان هم تسری پیدا کرده و افراد در کشور ما سیاستزده هستند. تا جایی که اگر یک باد سبب افتادن داربستی در نقطهای از کشور شود مردم جمع شده و هر کسی یک شایعه سیاسی و اجتماعی نشر میدهد، در صورتی که تنها امر دخیل در موضوع باد است و اهمال فنی، در هر صورت سیاست در اعماق و نسوج مردم رسوخ کرده، از طرف دیگر مدلهای کسبوکار ما تماما وابسته به ارگانهایی خاص است،
اما سوال این است که آیا دولت وظیفهاش را به درستی انجام داده است؟ مسلما خیر. ما اگر دنبال بهبود بخشیدن و گستردهتر کردن شبکة ارتباطیمان در دنیا هستیم نباید تصور کنیم که بخش خصوصی حلال این مشکل است. آیا بخش خصوصی توانایی تأسیس دفتر در هر کشوری را دارد؟ باید دید بودجة مملکت در حوضه توسعه بینالمللی و اقتصادی کجا صرف میشود، وزارت خارجه در اکثر کشورها ساختمانهای بسیار زیبایی دارد، در این وزارت خانهها چه اقداماتی برای توسعه گردشگری میشود، این درست است که مزیت رقابتی داریم، اما آیا واقعا به دنبال استفاده از این مزیت هستیم؟
در حال حاضر هزاران دلار از سمت حوزة گردشگری وارد ایران میشود، اما متاسفانه هنوز نتوانستهایم سیستم ساماندهی مناسبی ایجاد کنیم که وقتی فرد وارد کشور ما میشود چطور پول خود را تبدیل کند.
مشکل دیگر نیز همین حوزه بیمه است شرکتهای بیمه در ایران هنوز در بدیهیات ماندهاند و در فروش ثالث غوطه ور هستند همین امر سبب میشود از نواوری در سایر حوزهها بازبمانند ما باید ساعتها در حوزه بیمه وقت بگذاریم تا بتوانیم در موضوعات بسیار ساده انها را بهروزرسانی کنیم.
در هر صورت مشکل اصلی جای دیگر است؛ در هر کشوری که تعدد بانک وجود دارد فقر هم زیاد است یا هر کشوری که با انباشت قوانین روبهروست بیقانونی را هم در پی دارد. در ایران انباشت آییننامه، اعتبارسنجی، بیمارستان و… داریم، ما استاد سخت کردن موضوعات هستیم، اگر موضوعی ساده را به شبکة بروکراسی و اداری ما ببرید، در خروجی با سختترین و شدیدترین مورد از آن روبهرو خواهید شد، اما نقش دولتها در دیگر کشورها تسهیلکننده است.
به عنوان مثال آنادولو در شرایط ناامنی و بمبگذاری ترکیه در کنگرة کشورهای اسلامی شرکت کرد و در این شرایط هم داخل ایران دنبال مشتری میگشت، اما کدام یک از بیمارستانهای ما چنین اقداماتی انجام میدهند؟ متاسفانه شرایط در کشور ما به گونهایست که برای ایجاد یک کنسرسیوم بیمارستانی نمیتوانیم بین افراد به جمعبندی مناسبی برسیم، زیرا کار تیمی بلد نیستیم.
بنده در حال حاضر یک سال است که برای ابداع کنسرسیوم بیمارستانی تلاش میکنم، از وزارت خارجه و وزارت بهداشت کاملا ناامید شدهام، البته اصلا نیازمند کمکشان نیستم، اما جای تأسف است که به روزگاری دچار شدهایم که افراد شخصا باید برای تأسیس دفاتر در کشورهای دیگر اقدام کنند.
*آیا نمیتوان در آغاز فعالیت از اتاقهایی مانند بازرگانی و… استفاده کرد؟
کریمی: امکانپذیر نیست، به طور مثال اتاق بازرگانی ایران اتاقهای مشترکی دارد، اما نوک تیز پیکان را تحت عنوان وزارت امور خارجه هدف قرار دادیم، اما آنهایی که عقب هستند چه میشوند؟ توجه داشته باشید که در کشور ما همهچیز برعکس است و دقیقا بوق را از سر گشادش میزنیم و بعد میگوییم چرا صدا ندارد.
علت این است که نمیدانیم چطور باید کار کنیم. همانطور که میدانید پشتیبان اصلی اتاق بازرگانی در وزارت امور خارجه است، اما هنوز دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه معنا پیدا نکرده است زیرا در کشورهای مختلف رایزن تجاری وجود دارد و ما فاقد آن هستیم، البته به تازگی صحبتهایی حاکی بر منسوب کردن تعدادی معاونت اقتصادی به گوش میرسد اما صحت و سقم آن مشخص نیست.
بنده سئوالی هم از آقای خسروتاج که در سازمان توسعه و تجارت فعالیت میکنند دارم؛ اینکه رایزن تجاری را چطور فرستادهاند؟ مسلم است که اگر این فرد کارمند دولت باشد اگر او را از درب سفارتخانه رها کنید گم میشود، آیا چنین فردی میتواند به بخش خصوصی کشور بگوید که چه کاری باید انجام دهد؟
وزارت خارجه به این امر واقف است که در تمام نقاط دنیا رایزن تجاریِ بازرگانی از بخش خصوصی انتخاب میشود، از چنین فردی خواهش میکنند که برای منافع کشور به مدت 2 سال از منافع شخصی خود چشمپوشی کند.
اما ما دقیقا برعکس عمل میکنیم، در کشور ما رایزنهای تجاری صف کشیدهاند که پست رایزن بگیرند و خودشان این اقدام را انجام دهند و در مقابل نیز پولی دریافت کنند. عمدهترین دلیل این اقدام تفاوت باورهای ماست، اگر قرار است در حوزة گردشگری سلامت، علیالخصوص گردشگری درمانی فعالیت کنیم، باید عملکردی متناسب با باورهای خودمان داشته باشیم.
اگر من به عنوان مسئول باور درستی به سیستم نداشته باشم طبیعتا سرمایهگذاری در حوزه صنعت سلامت کشورم را بسیار پرریسک میبینم.همانطور که میدانید بهترین پزشکان دنیا در ایران حضور دارند حتی میتوانیم بهترین امکانات را فراهم کنیم. ما حتیالامکان توانستهایم برای کشورهایی مانند عراق بهترین پناهگاه در حوزه سلامت باشیم.
در کشورهایی مانند هند دعوتنامههای کنفرانس به امضای وزرای بهداشت و امورخارجه میرسد، آنها با یک میلیارد و 300میلیون نفر جمعیت بدون داشتن منابع برای حوزة سلامت کشور خود تلاش میکنند، اما ما به دلیل داشتن منابع درآمدی از چنین اقدامی سر باز میزنیم، درصورتیکه اگر به این صنعت بها بدهیم میتوانیم طبق آمار تا یک سوم پول نفت را از حوزة سلامت کسب کنیم، اما متأسفانه توجهی به این حوزه نمیشود.
*طبق صحبتهایی که جناب دکتر قیامت بیان کردند پزشک حاذق به دنبال شبکه یا بیمار نیست، آیا در کشورهای موفقی که آنها را مورد مطالعه قرار دادید هم روند همینگونه است؟
هاشمی: طبق مطالعات انجام شده میتوان چهار عامل را در عدم موفقیت ایران در حوزه گردشگری سلامت موثر دانست. 1 ـ عدم کارآمدی و سوءمدیریت نهادهای دولتی در داخل ایران؛ کشور هند که مورد مثال دکتر کریمی قرار گرفت قلمروش دو برابر سرزمین ماست و شاید حدود 20 برابر ما هم جمعیت دارد، اما هیچ یک از منابعی را که کشورما در اختیار دارد را ندارند، اگر به تولید ناخالص داخلی کشورهند دقت کنید خواهید دید که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است، آنها برخلاف ما در حوزه گردشگری سلامت به خوبی عمل میکنند. البته لازم به ذکر است که مطالعات ما که قبلا بدان اشاره کردم به قدری متمدنانه بوده که چنانچه عملیاتی شود کشورهای پیشرو به گرد پای ما هم نخواهند رسید.
اما متاسفانه در حال حاضر ما چهرهای بسیار بد از خود به جای گذاشتهایم. پس میتوان عدم کارآمدی نهادهای متولی را به عنوان اولین عامل به حساب آورد. به عنوان مثال حدود 5 سال است که در حوزة گردشگری سلامت درگیر هستیم.
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی هر یک معتقدند که باید متولی این امر باشند و هیچیک قبول نمیکنند که دیگری کار را انجام دهد. به همین دلیل پیشنهاد ایجاد شورای راهبری گردشگری سلامت ارائه شد، اما آنها باز هم نتوانستند کنار یکدیگر بنشینند و فعالیت کنند.
نهایتا یکسری قوانین تصویب کردند که متاسفانه نشان از عدم شناختشان از حوزه گردشگری سلامت بود.
2 ـ در مرحلة دوم بحث فساد مطرح است؛ بنده بهعنوان فردی دولتی اقرار میکنم در سیستم و نهادهای دولتی فساد بهوفور وجود دارد و تا وقتی که با آن مقابله نکنند مشکلات مرتفع نخواهد شد.
3 ـ سومین عنصر ضعف بخش خصوصیست؛ اعتقاد من بر این است که در مملکت که بانکها شرایط مناسبی ندارند دریافت تسهیلات از منابع بانکی خواستهای غیرمنطقیست، اما متأسفانه بخش خصوصی دچار ضعف است و نمیتواند بدون توسل جُستن به بانک اقدامات لازم را انجام دهد، اما نکتة حائز اهمیت این است که آنها حتی بدون تسهیلات هم میتوانند فعالیت کنند، اما به دلیل اینکه از حوزة گردشگری سلامت شناخت کافی ندارند نمیدانند که چه کارهایی باید انجام داد و
4 ـ عدم آسیبشناسی علمی از ماهیت گردشگری سلامت است. این چهار عامل، عواملی هستند که گردشگری سلامت ما را به چنین وضعیتی دچار کردهاند.
*در صورت امکان عدم آسیبشناسی در گردشگری سلامت را بیشتر توضیح دهید.
هاشمی: وقتی شناخت کافی از وضعیت گردشگری سلامت وجود نداشته باشد، افراد بهدنبال تسهیلات خواهند رفت. به عنوان مثال جناب دکتر عسگری که چنین ظرفیتی ایجاد کردهاند گفتند که قصد دریافت تسهیلات داشتند، اما موفق به انجام این کار نشدهاند. اما چنانچه ایشان شناختی دقیق و عمیق از توانمندی و ظرفیت خود وهمچنین ظرفیت گردشگری سلامت در دنیا داشت، اکنون محلی که ایجاد کرده مملو از گردشگر سلامت خارجی بود و حتی نیاز به یک ریال تسهیلات خارجی نداشت.
آقای دکتر عسگری نظر شما در مورد این فرمایش افای هاشمی چیست؟
اولا در تمام دنیا از سوی دولتها برای موسسین و بانیان حزوههای مختلف گردشگری تسهیلاتی قائل میشوند و دولتها نقش تسهیل گر را ایفاء میکنند بنابراین در پاسخ به صحبت جناب آقای هاشمی که میفرمایند«وقتی شناخت کافی از وضعیت گردشگری سلامت وجود نداشته باشد، افراد بهدنبال تسهیلات خواهند رفت» ایشان را به قانون ارجاع میدهم به طوریکه طبق آییننامهها و قوانین گردشگری در ایران دوبت موظف است تسهیلاتی را برای بانیان حوزههای مختلف گردشگری فراهم نماید که ما در اغاز بکار تاسیس هتل بیمارستان گاندی طبق مصوبه سازمان گردشگری تقاضای تسهیلات کردیم تا جهت اخذ تسهیلات 250 میلیاردی از طریق سازمان مربوطه به بانک عامل یعنی بانک ملی متصل شویم که متاسفانه به دلیل عدم همکاریهای لازم این کار عملیاتی نشد و در نهایت مجبور شدیم تسهیلات مورد نظر را از طریق بانک گردشگری با بهره 36 درصد اخذ کنیم و در این شرایط کار را اغاز کردیم.
همان طور که قبلا هم عرض کردم و برکسی هم پوشیده نیست راه اندازی هتل بیمارستان جهت گردشگران سلامت مانند نگین انگشتری است که باید بدرخشد چرا که هم باید توانائی جذب گردشگر را داشته باشد و هم اینکه برای همراهان بیمار ضمن ایجاد محیطی ارام، دغدغههای گردشگری انها را مرتفع کند همه اینها به اضافه تجهیزات بیمارستانی نیازمند سرمایه قابل توجهی است.
اما ما در نهایت با منابع خودمان وارد عمل شدیم و این پروژه را عملیاتی کردیم و منتظر دولت نماندیم وگرنه هیچ گاه تا همین اندازه هم نمیتوانستیم اهداف اولیه خود را محقق کنیم اما از جناب اقای هاشمی میخواهم پروسه ایجاد یک درمانگاه کوچک را تجربه کنند و ببینند برای ایجاد یک اتاق کوچک چه مصائبی در مسیر، گریبان گیر موسس خواهد بود تا چه رسد به هتل بیمارستانی که قرار است در حوزه گردشگری سلامت وارد عمل شود انگاه بر ایشان ثابت خواهد شد که قوانین دست و پا گیر و اقتصاد دولتی چگونه مقابل ایشان سد میسازد.
البته لازم بذکر است که ما هیچگاه منتظر دولت نماندیم و طبق بیزینس پلن خود پروژه را کلید زدیم ولی بی تردید این سوال مطرح خواهد بود که درحالیکه در تمام دنیا دولتها نقش تسفیل گر را دارند و مشوق بخش خصوصی هستند پس در ایران دولت چه نقشی دارد؟
*در رابطه با بیمههایی که کشورهای دیگر به کار میگیرند چه نظری دارید؟
هاشمی: اگر قصد داشته باشیم مسیرهایی مانند بیمه که در کشورهای اروپایی دنبال میشوند را طی کنیم به نظرم مسیر اشتباهی را در پیش گرفتهایم، بوروکراسی درایران کارها را حل نمیکند که هیچ بلکه کار را برای فعالین پیچیده تر میکند. این یکی از ویژگیهای کشورهای جهان سوم است. اکثرا افراد موفق تا حد ممکن وابستگی خود را به دولت کم میکنند تا جایی که اگر دولت کاری به کارشان نداشته باشد خدمت بزرگی به آنها کرده است. تنها اخذ مجوز در این کشور با سایر موضوعات در یک پروژه برابری میکند.
اگر توجه کنید اکثر سایتها و کسبوکارهای اینترنتی هیچیک دنبال مجوز نرفتهاند، بلکه اول فعالیت موردنظر خود را راهاندازی کردهاند و سپس دولت به آنها پیشنهاد دریافت مجوز را داده است. البته دریافت مجوز امری پسندیده است و انسان باید در چارچوب قانون عمل کند، اما وقتی پیچوخمهای اداری بسیار آزاردهنده هستند نباید به خاطر عدم موفقیت دردریافت مجوز کار را تعطیل کرد بلکه باید کار را ادامه داد تا دولت برای برای دادن مجوز اقدام کند.
در بحث بیمه بهنظرم اگر تشکلهای بزرگ برای پیادهسازی سامانة جامع گردشگری سلامت اقدام کنند و از صفر تا صد آن را تعریف کنند، همچنین بیمارستانهایی مانند هتل بیمارستان آقای دکتر عسگری (گاندی) بهعنوان پایلوت انتخاب شود، با موفقیت بیشتری روبهرو خواهیم شد، زیرا درسامانه مذکور بیمارستانها، تورگردانها، سفارتخانهها، وزارت بهداشت، بخش گردشگری کشور، بیمهها و عوامل بازاریابی سامانه در خارج از کشور و تمام عوامل دخیل در این موضوع دارای پنل هستند و نقش خود را ایفا خواهند کرد.
*این سامانه متشکل از چه بخشهاییست؟
هاشمی: سامانه دارای چهار بخشِ بازاریابی، تصدیگری، استانداردسازی و گزارشگیری جامع است. نکتة حائز اهمیت عدم امکان ورود دولت به این بحث است زیرا طبق اصل 44 قانون اساسی دولت نمیتواند تصدیگری کند، بلکه این فعالیت مختص بخش خصوصیست.
نقش دولت و نهادهایی که نام برده شد در این سامانه نظارتی و بهره برداری از آمار و اطلاعات سامانه برای برنامه ریزیهای آینده کشور در حوزه گردشگری سلامت و یا همان استاندارد سازی است. البته ممکن است یک بخش خصوصی در سطوح فعالیت جناب دکتر عسگری معتقد باشد که نمیتواند به تنهایی این کار را انجام دهد، بنابراین بهتر است یک تشکل بزرگتر یا کنسرسیوم برای انجام آن اقدام کند، اگر چنین مسائلی با دقت و کیفیت مناسب اتفاق بیفتد در کنارآن بیمه نیز به عنوان متغیر درجة دوم درآمد هنگفتی ایجاد خواهد کرد.
از طرفی همین شورای سیاستگذاری سلامت کشورهای اسلامی میتواند متولی راه اندازی سامانه مذکور بوده ودر کنار آن بیمهای با پشتوانة به عنوان مثال لویدز لندن ایجاد کند تا گردشگر سلامت در هنگام حضور در ایران از آن استفاده کند.
به هر ترتیب مشکل ما در قسمت 70 درصد ایجاد و توسعة بازار است، این مسائل کاملا در مطالعات انجام شده مورد توجه فرار گرفته است، اما نیازمند تیم نرمافزاریِ بسیار قویست که توسط آنها سامانه را طراحی کنیم و سپس بیمارستانهایی که در حوزة گردشگری سلامت فعالیت میکنند را در این سامانه به کار بگیریم.
البته طبق بررسیهای موجود باید از بیمارستانهای دولتی صرفنظر کرد زیرا آنها حدود 95 درصد ظرفیت داخلی را در اختیار دارند و فاقد فضای لازم برای گردشگری سلامت هستند. بههرحال بنده اطمینان دارم چنانچه این ساختار ایجاد شود تصویری بسیار زیبا از گردشگری سلامت را ارائه خواهیم داد.
قیامت: اولین ایراد همین موضوع است، تمام پزشکانی که پروندة بیمار را مطالعه میکنند، میتوانند مدعی باشند که به بهترین نحو بیمار را عمل خواهند کرد، حتی ممکن است پزشک سهامدار بیمارستان باشد و… این باعث بروز مشکل میان پزشکان خواهد شد.
هاشمی: بنده کلیاتی از مکانیزم عملکرد سامانه را خدمتتان عرض کردم تا متوجه شوید این سامانه با چه ظرفیتی میتواند فعالیت کند. اگر ابعاد مختلف آن را بیان کنم متوجه جذابیت آن خواهید شد، به هر حال مطالعات عمیقی روی این مساله انجام شده است.
البته باید توجه داشته باشید که پزشکان مدنظر جناب دکتر قیامت پس از اینکه حوزة گردشگری سلامت به جایگاه واقعی خود برسد به قدری با بیماران خارجی روبهرو شده و سرشان شلوغ خواهد شد که رقابتِ مدنظرشان در سایه قرار میگیرد.
بههرحال مناسبترین راه آماده کردن زیرساخت تشخیص بیماری اتباع خارجی و معرفی پزشک مرتبط با آن است تا بیمار بتواند بهترین انتخاب را قبل از سفر به ایران داشته باشد.
منبع:بیمهداری نوین
نظرات