فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۱۶۰۳۵۷

آیا چین منصفانه بازی می‌کند؟

آیا چین منصفانه بازی می‌کند؟

جهان تحت تاثیر اقتصادی است که به هیچ‌عنوان منصفانه بازی نمی‌کند. شرکت‌ها در سراسر جهان با رقابتی شدیدتر از همیشه از سوی چین مواجهند و قوانینِ موجود هیچ‌گونه خسارتی برای برخی رفتارهای چین در نظر نگرفته است. به نظر می‌رسد مواجهه با چالشِ چین مستلزم تعمق و تفکر بسیار است.

الهام میرمحمدی: اگر دونالد ترامپ همان‌طور که وعده داده بود، تعرفه‌های گمرکی برای کالاهای وارداتی چین را افزایش می‌داد، قطعا جنگ تجاری در دنیا رخ می‌داد. خوشبختانه رئیس‌‌جمهور آمریکا در مورد تصمیم خود دچار تردید شد. مهم‌ترین دلیل او برای این تردید هم نیاز او به چین برای غلبه بر کره شمالی بود. اما این پایان داستان نیست.

به گزارش تجارت‌نیوز ، تنش‌هایی که در حال حاضر به دلیل نوع تجارت چین در دنیا وجود دارد، در آینده‌ای نه چندان دور، ساختار تجارت در جهان را دچار تحول خواهد کرد.

هفته گذشته، نماینده تجاری ایالات متحده آمریکا، کشور چین را تهدیدی بی‌سابقه برای جهان خواند و افزود که قوانین موجود نمی‌تواند این کشور را مهار کند.
از سوی دیگر اتحادیه اروپا که نگران تسلط بیش از حد چینی‌ها بر بازار اروپاست، تصمیم به وضع قوانین سخت‌گیرانه‌تری برای سرمایه‌گذاری‌های خارجی گرفته است.
این در حالی است که استراتژی چین برای مدرن‌سازی اقتصاد، در آینده فشار بیشتری به سایر کشورها وارد خواهد کرد.

در قلب تمامی این تنش‌ها اما یک واقعیت ساده و در عین حال ویرانگر نهفته است: شرکت‌ها در سراسر جهان با رقابتی شدیدتر از همیشه از سوی چین مواجهند.

اگرچه چین نخستین کشوری نیست که روند صنعتی شدن را طی کرده است، اما هیچ‌یک از کشورهای صنعتی تا به امروز چنین جهشی را در چنین مقیاسی تجربه نکرده‌اند.

کمتر از یک دهه پیش چینی‌ها به تولید انبوه جوراب، فندک و زیپ می‌پرداختند. امروز اما این کشور پیشرو در تمام فناوری‌هاست؛ از سیستم پرداخت موبایل گرفته تا اتومبیل‌های بدون راننده.

چنین دستاوردهایی از سوی چین هم الهام‌بخش است و هم ترسناک. این نگرانی روبه‌رشد از سوی دیگر کشورها وجود دارد که جهان تحت تاثیر اقتصادی است که به هیچ‌عنوان منصفانه بازی نمی‌کند. کسب‌وکارها دچار وحشتند، دولت‌هایی که شاهد برگزیت و ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ بوده‌اند، نگران از دست دادن مشاغل و کاهش قدرتشان در زمینه فناوری هستند.

حتی اگر نتایج این وقایع در جهان خوب باشد، باز هم ماهیت واقعی مواجهه با چالش چین مستلزم تعمق و تفکر بسیار است.

ابعاد سه‌گانه رقابت غیرمنصفانه چین

بدون شک تجارت چین دارای شکل و فرم کاملا منحصربه‌فردی در جهان است. این کشور نرخ ارز کشورش را سالیان سال پایین نگه داشته و از سوی دیگر صادرات را به شکل فزاینده‌ای بالا برده است. چین شرکت‌های دولتی خود را با اعتبارات ارزان تامین مالی می‌کند و هکرهای این کشور اسرار دیگر کشورها را به سرقت می‌برند.

ابعاد مختف رقابت چین، پاسخ و واکنش مشخص و منحصر‌به‌فرد خود را از سوی دیگر کشورها می‌طلبد.

با این وجود، تصور اینکه چین هیولایی غیردموکراتیک، دزد و متقلب در جهان است که به پیشروی خود ادامه می‌دهد، نظریه‌ای ناپخته و منسوخ است. چرا که نوآوری‌ در چین رو به افزایش است و بیشتر نوآوران و مبتکران در بخش خصوصی حضور دارند.

برای ایجاد تمایز میان واقعیت و آنچه از تبلیغات پرسروصدا علیه چین می‌شنویم باید به این نکته توجه کنیم که رقابت چینی‌ها در جهان دارای سه بعد است: رقابت غیرقانونی، رقابت شدید و رقابت غیرمنصفانه. هر یک از این ابعاد پاسخ و واکنش مشخص و منحصربه‌فرد خود را از سوی دیگر کشورها می‌طلبد.

با بعد غیرقانونی بودن رقابت چینی‌ها آغاز می‌کنیم. بهترین مثال در این مورد، نقض مالکیت معنوی از سوی چین است. در سال 2014، آمریکا پنج عضو ارتش چین را متهم به جاسوسی سایبری از چندین شرکت که در بخش‌های هسته‌ای، فلزات و انرژی خورشیدی فعال بودند، کرد.

خبر خوب اما این است که انجام چنین جرم‌هایی کاهش یافته است. آمریکا و چین در سال 2015 توافقنامه‌ای امضا کردند که موجب شد هک کردن شرکت‌های خارجی از سوی چینی‌ها کاهش یابد. از سوی دیگر، از آنجا که در سال‌های اخیر، ارزش شرکت‌های چیزی افزایش قابل توجهی داشته است، خود متقاضی حفاظت از حقوق مالکیت معنوی هستند.

بعد دوم، رقابت شدید اما قانونی چین با دیگر کشورهاست و مهم‌تر از بعد قبلی است. در حال حاضر، شرکت‌های چینی ثابت کرده‌اند که قادرند کالای خوب را با قیمت ارزان‌تر تولید کنند. به عنوان مثال، قیمت مصرف کننده برای تلویزیون در 15 سال گذشته -یعنی از زمان پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی- بیش از 90 درصد کاهش یافته است.

سهم چین از صادرات جهانی 14 درصد افزایش یافته و این بیشترین میزان افزایش در سهم تجارت جهانی از سال 1968 است که آمریکا جایگاه نخست را به خود اختصاص داده بود.

اگر چه از لحاظ سیاسی بسیار دشوار است، اما بهترین واکنش به رقابت شدید چین این است که کشورها از آن استقبال کنند.

از سوی دیگر اگر چه ممکن است سهم این کشور در بازار صنایع کم‌ارزش نظیر منسوجات کاهش یابد، اما فناوری روبه‌رشد چین این کاهش را جبران خواهد کرد.

اگر داده را نفتِ عصرِ امروز در نظر بگیریم، صنعت فناوری چین ذخایر زیادی در اطلاعات دارد که توسط صدها میلیون از مردم این کشور به صورت آنلاین تولید می‌شود.
این بدان معناست که تولیدکنندگان خودرو در آلمان، تولیدکنندگان ربات‌ها در ژاپن یا تولیدکنندگان نیمه‌رساناها در آمریکا باید این را بدانند که در آینده‌ای نه چندان دور مهم‌ترین رقیب آنها چینی‌ها خواهند بود.

و اما غیرمنصفانه بودن رقابت چینی‌ها مهم‌ترین و دشوارترین بعد است. چین در واقع تکنیکی هوشیارانه در پیش گرفته که هیچ‌یک از قوانین جهانی را هم نقض نمی‌کند.

چین با در پیش گرفتن برنامه‌های ضدانحصار شرکت‌های خارجی را هدف قرار داده است. در چین شرکت‌ها برای ورود به بازار باید فناوری‌های مورد استفاده خود را در اختیار دیگران قرار دهند. همچنین، این کشور دسترسی شرکت‌های خارجی را به بخش‌های سودآور محدود کرده است. این در حالی است که خود همان صنایع را در کشورهای دیگر تامین مالی می‎‌کند.

چنین رفتاری از سوی چین بسیار خطرناک است و تبعات بسیاری برای تجارت جهانی دارد. چرا که قوانینِ امروز هیچ خسارتی برای این سیاست‌ها در نظر نگرفته است.

دیگر کشورها عصبانی نشوند؛ سیاست‌های بهتری در پیش بگیرند

توجه به دسته‌بندی‌های بالا می‌تواند واکنش مناسب‌تری را از سوی دیگر کشورهای جهان به همراه داشته باشد.

برای مقابله درست با چین، هم دولت‌ها و هم شرکت‌ها باید زمان و هزینه بیشتری را صرف آموزش کنند.

برای پاسخ به نخستین و سرراست‌ترین بعد رقابت چینی‌ها که غیرقانونی بودن آن است، دولت‌ها باید به دنبال جبران خسارت باشند. این امر می‌تواند به دو صورت یا از طریق دادگاه و یا از طریق سازمان تجارت جهانی انجام شود. قطعا راه‌هایی وجود دارد که شرکت‌ها بتوانند از خود در برابر حملات سایبری و سرقت‌های اینترنتی از سوی چین و یا دیگر کشورها محافظت کنند.

اگر چه از لحاظ سیاسی بسیار دشوار است، اما بهترین واکنش به رقابت شدید این است که کشورها از آن استقبال کنند. مصرف‌کنندگان از قیمت پایین‌تر و نوآوری سریع‌تر بیشتر بهره می‌برند. بنابراین تلاش‌های نادرست برای مقابله با این موج، نه تنها مانعی برای دستاوردهای بالقوه خواهد بود بلکه منجر به انفجار و نابودی سیستم تجارت جهانی می‌شود که نتایج اسف‌باری به همراه خواهد داشت.

این‌طور به نظر می‌رسد که دولت‌ها بیش از اینکه نگران از دست دادن مشاغل و به دنبال راه‌حل برای متوقف کردن این روند باشند، باید شرایط را برای آموزش مجدد و طراحی یک شبکه امنیتی مناسب فراهم کنند. هم دولت‌ها و هم شرکت‌ها باید زمان و هزینه بیشتری را صرف آموزش کنند.

شش سال پیش باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، درباره رشد اقتصادی قابل توجه و بی‌رویه چین هشدار داده بود، اما از آن زمان تاکنون هیچ تلاشی در زمینه تحقیقات، آموزش و افزایش و بهبود زیرساخت‌ها صورت نگرفته است.

دشوارترین بعد اما مربوط به غیرمنصفانه بودن رقابت چین با دیگر کشورها می‌شود. رویکرد مناسب شاید این است که کشورهای دیگر باید با رفتاری یک‌دست و جمعی چین را متقاعد به رقابتی منصفانه کنند.

اروپا و کشورهای بزرگ آسیا می‌توانند مشترکا اطلاعات مربوط به آسیب اقتصادی را که چین به آنها وارد می‌کند، منتشر کنند. همان‌طور که پیش‌تر با به اشتراک گذاشتن جزئیات تولید بیش از حد فولاد در چین، موفق شدند این کشور را ناچار به کاهش تولید افراطی کنند.

به عبارت ساده‌تر آنها باید با چین مقابله به مثل کنند و از این کشور بخواهند که به شرکت‌های خارجی هم همان‌قدر اجازه دسترسی به بازار را بدهد که به شرکت‌های چینی می‌دهد.

دولت‌ها موظفند سیاست‌های خود را در مورد سرمایه‌گذارهای چینی در کشورشان مورد بازبینی قرار دهند؛ چرا که به این شکل می‌توانند مانع به خطر افتادن منافع و امنیتشان شوند.

دولت‌ها همچنین باید از سرمایه‌گذاران با پشتوانه دولتی درخواست کنند که هویت خود را به طور کامل مشخص کرده و تمامی جزئیات را گزارش دهند و کسانی را که هویت واقعی خود را پنهان می‌کنند، مجازات کنند.

بخش عمده مسئولیت برای انجام درست این امور بر دوش خود چین است. چین باید بپذیرد که اگر از قواعد و چارچوب‌های موجود که خود در پدید آوردن آنها نقش داشته، سواستفاده کند و یا به دیگر کشورها فشار وارد کند، فاجعه‌ای بزرگ در تجارت جهانی رخ خواهد داد.

منبع: اکونومیست

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.